داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم چهارم، امام حسن مجتبی (ع) معجزه‌ای از امام حسن (ع) ✅ یکی از فرزندان زبیر که به امامت امام حسن (ع) معتقد بود، همراه آن حضرت برای انجام حج عمره به سوی مکه می‌رفتند (یا پس از عمره از مکه بازمی‌گشتند) در مسیر راه به یکی از آبگاهها رسیدند، کنار چند درخت خرمای خشکی که از تشنگی خشک شده‌بودند فرود آمدند، فرشی برای امام حسن (ع) در زیر یکی از آن درخت‌ها گستراندند و فرش دیگری برای فرزند زبیر زیر درخت دیگری پهن کردند. در این هنگام زبیری سرش را به طرف بالا برد و گفت: (اگر این درخت خرما، دارای خرمای تازه بود و ما از آن می‌خوردیم به‌جا بود). امام حسن (ع) به او فرمود: مثل اینکه خرما می‌خواهی؟ او گفت: آری. امام حسن (ع) دست به طرف آسمان بلند کرد و به سخنی که فهمیده نشد، دعا نمود همان‌دم درخت سبز گردید و دارای برگ‌های تازه و خرماهای تازه گردید، ساربانی که در آنجا بود و شتران خود را به کاروانیان کرایه داده‌بود، وقتی که این منظره را دید، گفت: (به خدا این جادو است). امام حسن (ع) به او فرمود: (وای بر تو! این جادو نیست، بلکه دعای مستجاب پسر پیغمبر (ص) می‌باشد). آنگاه بعضی از حاضران از آن درخت بالا رفتند و هرچه خرما داشت چیدند به‌طوری‌که برای همه حاضران کفایت نمود. (211) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm