داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم ششم امام سجاد علیه السلام
دلداری امام سجاد (ع)، توسط منافقین شخصی ناشناس
✅ (عبدالله بن زبیر، دشمنترین مردم نسبت به خاندان رسالت بوده و چون پدرش در جنگ جمل کشته شد، میخواست از شیعیان امیرمؤمنان علی (ع) انتقام بگیرد، او پس از شهادت امام حسین (ع)، در حجاز، مردم را به سوی خود دعوت کرد، عده زیادی با او بیعت کردند، سرانجام حجاج بن یوسف به دستور عبدالملک (پنجمین خلیفه اموی) او را در مکه (پس از درگیری طولانی) کشت، در آن هنگام که هنوز حجاج با سپاه خود، به جنگ با عبدالله بن زبیر نیامده بود، شیعیان ترس آن داشتند که عبدالله به آنها آسیب برساند.
✳️ امام سجاد (ع) نیز نگران عبدالله بود و در این خصوص غمگین بود که مبادا ابن زبیر بر حجاز مسلط گردد و به شیعیان و خاندان رسالت ظلم نماید).
ابی حمزه ثمالی میگوید: امام سجاد (ع) فرمود: روزی از خانه بیرون آمدم و به این دیوار، تکیه دادم، ناگاه مردی که دو جامه سفید بر تن داشت پیدا شد و به چهرهام نگاه کرد و فرمود:
(ای علی بن حسین! چرا تو را اندوهناک و غمناک میبینم؟ آیا اندوه تو برای دنیا است، که رزق و روزی خدا، هر روز برای نیکوکار و بدکار، آمدهاست).
گفتم: (اندوه من برای دنیا نیست، زیرا روزی دنیا همانگونه است که میگوئی به خوب و بد میرسد).
گفت: پس اندوه تو برای آخرت است، که آن هم وعدهای در دست خدای توانا است که حکم میفرماید.
گفتم: اندوه من، برای آن نیست، زیرا آخرت همانگونه است که گفتی.
گفت: برای چه اندوهگین هستی؟
گفتم: از فتنه ابن زبیر و وضعی که مردم دارند نگران هستم.
او خندید و گفت: ای علی بن حسین! آیا دیدهای که: کسی به درگاه خدا دعا (برای رفع بلا) کند و به استجابت نرسد؟
گفتم: نه.
گفت: آیا دیدهای که کسی به خدا توکل نماید و خداوند امور او را سامان ندهد؟
گفتم: نه.
گفت: آیا دیدهای که کسی چیزی از خدا بخواهد و به او ندهد؟
گفتم: نه.
سپس آن شخص (بعد از این نصیحت و دلداری) غایب گردید (230)
(آن شخص غایب، شاید خضر (ع) بوده و شاید فرشته و پیک الهی به صورت انسان بوده که برای دلداری امام سجاد (ع) آمده بود، بههرحال، منظور امام سجاد (ع) از نقل این ماجرا، این بود که در نگرانیها باید به خدا توکل کرد و در پرتو واگذاری امور به خدا و اتکاء به او، کارها سامان مییابد).
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm