مرد دلقک ✅ در شهر مدینه مردی دلقک بود که با حرکات خنده‌آورش مردم را می‌خندانید. یک‌بار در جمعی گفت: «این مرد (زین‏ العابدین) حوصله مرا سربرده‌است و من تا کنون نتوانسته‏ام او را بخندانم، اما بالاخره او را مضحکه مردم خواهم کرد.» مدتی گذشت. یک روز مرد دلقک در حضور مردم امام سجاد علیه‏السلام را دید که در حال عبور است. فورا به دنبال حضرت علیه‏السلام دوید و برای اینکه مردم را بخنداند عبا را از دوش مبارک امام علیه ‏السلام برگرفت و به طرفی دوید. امام علیه‏ السلام بدون ذره‏ای توجه راه خود را ادامه داد و به واکنش و خنده‌ های مردم ابدا توجهی نفرمود. همراهان امام علیه ‏السلام مرد دلقک را تنبیه کردند و عبا را از او پس گرفتند و به دوش آن حضرت انداختند. امام علیه ‏السلام فرمود: «این شخص که بود؟» گفتند: «مردی دلقک است که اهل شهر را می‏خنداند.» فرمودند: «از قول من به او بگویید.» «ان لله یوما یخسر فیه المبطلون.» «همانا خداوند را روزی است به نام قیامت. چون آن روز فرارسد بیهوده‌کاران زیان می‏کنند.» [1] . پی نوشت ها: [1] ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‏طالب (ع)، ج 4، ص 158. منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام سجاد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ چاپ دوم 1381. http://sahifa-sajjadia.blogfa.com/post/1051 داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm