✅ روزی در مجلس عام معاویه به پیشنهاد اطرافیان از حضرت (علیهالسّلام) خواستهشد، خطابه بخواند. امام (علیهالسّلام) به منبر رفت و پساز حمد و ثنای الهی و صلوات بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) - در جواب مردی که گفت: اینکه خطبه میخواند کیست؟ - فرمود: «ما حزب و گروه غالب خدا و مقرّبین عترت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، و اهلبیت طیّب و طاهر اوییم، ما یکی از دو چیز گرانبهایی هستیم که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن را پس از قرآن به ودیعت نهاد، کتابی که در آن تفصیل هرچیزی است، و در پیشرو و پشتسر هیچ باطلی بدان راه ندارد، قرآنی که تفسیرش به عهده ما گذاشته شد و تاویلش ما را درمانده نکند بلکه به دنبال حقایق آن هستیم. پس ما را اطاعت کنید که طاعت ما واجب است، چرا که قرین طاعت خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، خداوند میفرماید: «خدای را فرمان برید و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و صاحبان امر را، که از شمایند، فرمان برید، پس اگر در باره چیزی ستیزه و کشمکش کردید آن را به خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بازگردانید»، و نیز فرمود: «و حال آنکه اگر آن را به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و صاحبان امر خویش باز میگرداندند هرآینه کسانی از آنان که (حقیقت) آن را بیرون میکشند آن را میدانستند، و اگر فزونبخشی و مهربانی خدا بر شما نبود از شیطان پیروی میکردید مگر اندکی.»
❗️مبادا گوش به ندایی فرا دهید که شیطان به شما نمودهاست، زیرا او برای شما «دشمنی است آشکار و مبین»، که دراینصورت همچون اولیاء و دوستان او شوید که گفتند: «امروز بر شما چیرهشوندهای نیست و من پناه شمایم. و چون آن دو گروه رویاروی شدند بر دو پاشنه خود گردید - پشتکرد و گریخت - و گفت: من از شما بیزارم»، پس در آینده مکانی برای ضرب شمشیر و ورود نیزه شده و سنگریزه و حطام ستونها و اهدافی برای آماج تیرها گردید، سپس در آن روز سوگند هیچکسی که قبلًا «ایمان نیاورده و یا در ایمان خود کسب خیر و سعادت نکرده پذیرفته نشود.»
معاویه گفت: ای ابا عبداللَّه کافی است، حرف را رساندی! (و تبلیغت را انجام دادی.)
📚 ویکی فقه دانشنامه حوزوی
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm