💥 سفارش به عبدالمطلب برای پاسداری از پیامبر (ص) در برابر یهود 1⃣ زمانی حضرت برای تجارت به یمن که در عصر تولد پیامبر (ص) در سلطهٔ ایرانیان قرار داشت، رفته بود. 2⃣ شبی فرماندار یمن، عبدالمطلب را در خلوت فرا خواند و گفت: 👈 می‌خواهم رازی از رازهای خود را برایت بازگویم و از تو می‌خواهم آن را پنهان كنی تا هنگام ظهور فرار رسد. 👈 در شهر شما طفلی خوش‌رو و خوش‌قامت به دنیا آمده که یگانهٔ اهل زمین است. در کتاب‌های ، وصف او از ماه شب چهاردهم روشن‌تر است. 3⃣ او پس از بیان ویژگی‌های پیامبر موعود، آهی از حسرت کشید و ادامه داد: 👈 کاش در عصر پیامبریِ او بودم و از جان یاری‌اش می‌کردم. 4⃣ سپس عبدالمطلب را به پاسداری از او در برابر  سفارش کرد و هشدار داد که اگر آن‌ها او را بیابند، وی را خواهند کشت. 🔸 بحارالانوار، ج١۵، صص١۴٨-١۵٠؛ البدایة و النهایة، ج٢، ص٣٢٩-٣٣٠.