گفتگوی اسلام و مسیحیت
﷽؛ در سال ۱۵۹۵ در سن ۲۴ سالگی مأمور شد تا ۲ صحنه از زندگی سن ماتیو (متی) را در #کلیسای کوچک سن لوی
کاراواجو هنرمند سبک باروک بود. امّا او در زمان خود در آثار هنری انقلاب به پا کرد. زیرا او فردی نبود که دنبال تقلید از سنّت‌های گذشته باشد. او فردی بود که با مردم فقیر و در میان خود آن‌ها زندگی کرده بود و معنی درد و رنج و محنت را خوب می‌دانست و حس کرده بود. او با شکسپیر هم دوره بود و نوعی روایت و داستان نیز وارد صحنه‌های نقّاشی او شده بود که تئاتر گونه بود. استفاده از نور تند در کنار تاریکی‌های صحنه و گذاشتن سوژه‌های اصلی در پیش زمینه و استفاده از ابعاد بزرگ و موضوعاتی که از میان مردم و زندگی فقیرانه آن‌ها بود همه باعث می‌شد تا بیننده خود را در موقعیت احساس کند و این مهم‌ترین اصل در کارهای او بود که به نوعی باعث ایجاد یقین و ایمان در بیننده می‌شد. اکثر آثار او بدین گونه بود اما به‌طور مثال در اثر توماس شکاک، دستِ توماسِ شکاک را می‌گیرد و به عمق جراحت خود فرو می‌برد. چه کسی پیام مسیح را تا این حد جدّی گرفته‌است؛ و چه نقّاشی می‌توانسته تأثیرگذارتر از این برای اثبات مسائل به توماس شکاک و بیننده‌هایی که مانند توماس شکاک هستند باشد. اثر دیگر او مرگِ باکره است که کلیسای سانتا ماری از او صحنهٔ عروجِ مریم مقدس را خواسته بود. اما کاراواجو در اثرش مریم را مُرده کشیده که حواریون در اطرافش در حال ناله و زاری هستند و غمِ حاصل از این صحنه، غمِ قبل از عروج نیست بلکه غم و ناراحتی و پریشانی به خاطرِ مرگِ اوست و همین سبب شد تا راهبان اثر کاراواجو را پس بفرستند. این نوع برخوردها و سوژه‌ها در آثار کاراواجو زیاد است. امّا نکتهٔ مشترکِ همه آن‌ها این بود که کاراواجو خشن و شرور نه تنها با مردم و بقیه در مبارزه و ستیز بود بلکه در آثار هنری هم در حالِ جدال میانِ سنت‌های گذشته و حال بود. استفاده از واقعیت مردمی که هستند و نه آنچه که قرار بود انجام دهد به نوعی او را فدایی و مبلّغِ  برای مردمِ بی بضاعت نیز می‌دانند.  می‌گوید رنج و محنت بر روی زمین باقی می‌ماند، کاراواجو هم در بازگوییِ همین‌ها تلاش می‌کرد. آثار او حصار امن میان نقاشی و بیننده را می‌شکست و بیننده می‌توانست خود را کاملاً در موقعیت اثر احساس کند، ایمان بیاورد و متقاعد شود. ☪✝ eitaa.com/Debate