┈••✾•🔅 /قسمت ۲۵ 🔅•✾••┈ ماجرای جنگ (عایشه) با در تاریخ باقی خواهد ماند و همه امت درباره آن سخن خواهند گفت. نشان و علامت این جنگ آن است که تو بر سوار خواهی شد که است. در مسیر این جنگ، با و حواب مواجه خواهی شد. تو در آن مکان به بازگشت اصرار می‌کنی و به شهادت خواهند داد که آن محل نیست. آنگاه به سوی شهری حرکت می‌کنید که اهل آن شهر اصحاب و یاران تو هستند. آن مکان دورترین شهرهاست از آسمان و نزدیک‌ترین شهر هاست به دریا. تو از آن جنگ با و باز میگردی. علی در آنروز تو را باجمعی از و به سوی وطن باز میگرداند. او خیرخواه توست و بیش از آنکه تو خیرخواه خود باشی او برای تو است. در آن حادثه، علی تو را نصیحت خواهد کرد که کاری نکن ارتباط همسری تو را بار سول خدا قطع کنم و در قیامت همسر پیامبر نباشی! آری، علی می‌تواند بعد از وفات من ارتباط همسری هر یک از همسرانم را با من پایان دهد و در روز قیامت نیز و جدایی خواهد بود! با شنیدن این سخنان گفت: ایکاش بیش از رسیدن آن روز بمیرم! پیامبر فرمودند: ، هیهات! . . . سوگند به خدایی که جان من در اختیار اوست، آنچه گفتم ؛ چنان که گویی من این ماجرا را با چشم خود می‌بینم. سپس رو به من کردند و فرمودند: علی جان، برخیز که وقت نماز ظهر رسیده است. برویم تا بلال اذان و اقامه بگوید . به مسجد رفتیم و بلال اذان و اقامه را گفت و نماز را به امامت رسول خدا خواندیم. ☀️مسدود شدن همه درها به جز درِ خانه‌ی من رسول خدا دست مرا گرفتند و فرمودند: موسی از خدا خواست که مسجد او به دست هارون تطهیر شود. من نیز از خدا خواسته‌ام که مسجد مرا به دست تو و نسل تو تطهیر کند. رسول خدا پس ازاین توضیح به سراغ فرستادند و دستور دادند که درِ خانه‌اش را که به مسجد باز می‌شود، مسدود کند.  او ابتدا کلمه به زبان آورد و سپس از دستور خدا اطاعت کرد و درِ منزل خویش را مسدود کرد. رسول خدا پس از وی، به سراغ و نیز فرستادند و دستور بستن درِ خانه‌ها را به آنها نیز ابلاغ کردند. پس از این اقدامات، رسول خدا به اصحاب خویش چنین توضیح دادند: من به میل و خواست خود ورودی خانه‌های شما را به مسجد نبستم و به خواست خودم اجازه باز بودن در خانه علی اصرار نکردم. این هر دو دستور از جانب خداوند بود. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist