اشکی چکید و باب صحبت با تو وا شد ناگاه دیدم صحن تو عـرشِ خدا شد آنقـدر وا کـردی گـِرِه از کـار مردم تا پنجــره فـولاد تو دارالشفــا شد اصلاً نمی دانم زِ کِـی بُردی دلم را اصلاً چگونه این دلم جای شما شد یک نیمه شب افتاد راهم در حریمت دیگر نمی دانم که با حالم چه ها شد من اولین باری که بوسیدم ضریحت  از داغــی آن بوسـه قـلـبـم مبتلا شد تا آمــدم لب وا کـنـم آقـــا، آقـــا آمـد نـدا برخیـز حـاجـاتت روا شد پای ضریحت عاشقی با گریه می گفت در این حــرم امضا برات کــربلا شد نوكرنوشت: امـام رضـا جـان هر کسی اندازه ی رزقش به او نان میرسد سـائل این طـائفـه باشـی فـراوان میرسد رزق ما ایرانیـان دست امـام هشتم است کــربلا میخواهم از شاه خـراسان میرسد صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist