┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۱۵۳ 🔅•✾••┈ ☀️رعایت انصاف با مردم و احسان به آنان پس از خروج از بصره، نامه‌ای از عبدالله‌بن‌عباس دریافت کردم که نشان دهنده وجود اختلاف بین مردم بود. 🔸در پاسخ وی نامه‌ای نوشتم: از بنده خدا علی، امیرالمومنین، به عبدالله‌بن‌عباس 🔸اما بعد، حمد و ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است و صلوات خدا بر سرور و سالار ما محمد که بنده و رسول خداست. 🔸فرستاده تو نزد من آمد و آنچه درباره مردم بصره یاد کردی و چیزهایی را که پس از خروج من از بصره دیدی و شنیدی، به اطلاع من رساند. 🔸من نیز به تو خبر می‌دهم که مردم بصره چند گروه هستند: 📍گروهی از آنان در اطاعت تو باقی می‌مانند زیرا به تو امید دارند. 📍گروهی از ترس مجازات دست به شورش نمی‌زنند. پس با کسانی که به تو دل بسته و امیدوارند، با رعایت عدل و انصاف و نیکی رفتار کن و با کسانی که هراسناک و نگران‌اند، اینگونه باش: عقده ترس را از دل‌های آنان بگشای و آرامش خاطر برایشان ایجاد کن. 🔸متوجه این نکته هم باش که مردم بصره برای فرمانروایانشان شأن و عظمتی معتقد نبودند و جز به اندکی از آنان، به بقیه احترامی نمی‌گذاشتند. به تذکرات من توجه کن و در رعایت آنها جدی باش. نیز به قبیله ربیعه نیکی کن و به همه کسانی که نزد تو هستند، در حد توان خویش احسان کن. انشاالله. والسلام. پس از مدتی گزارش‌هایی از رفتارهای نامناسب ابن‌عباس با مردم دریافت کردم. به وی نوشتم: 🔸بدان که بصره محل فرود و جایگاه شیطان و نیز کشتزار آشوب‌ها و فتنه‌هاست. با مردم آن به نیکی رفتار کن و عقده‌های وحشت را از دل‌های آنان بگشای. 🔸بدرفتاری تو با بنی‌تمیم و خشونت تو با آن‌ها را به من گزارش داند. همانا بنی‌تمیم مردانی نیرومند دارد که هرگاه فرد دلاوری از آن‌ها غروب کرد، سلحشور دیگری جای آن درخشید. در شجاعت و نبرد، چه در دوران جاهلیت و چه در دوران اسلام، کسی از آنها پیشی نگرفت. علاوه براین، آن‌ها با ما پیوند خویشاوندی و قرابت و نزدیکی دارند. ما در رعایت این خویشاوندی پاداش داریم و در بریدن آن گناهکاریم. 🔸پس مدارا کن ای ابن‌عباس. درباره آنچه از دست و زبان تو از خوب یا بد سر می‌زند، امید است خدا تو را بیامرزد. مدارا کن که من و تو در این‌گونه از رفتارها شریکیم. سعی کن خوش‌بینی من به تو ادامه داشته باشد و نظرم درباره تو دگرگون نشود. والسلام. 🔺ارسال گزارش جنگ جمل ☀️نامه‌ای به همه کارگزاران پس از پایان پیروزمندانه جنگ جمل، به همه کارگزاران کشور اسلامی نامه‌ای نوشتم که بخشی از آن چنین بود: 🔸خداوند متعال طلحه و زبیر را کشت؛ زیرا ستم روا داشتند و اختلاف افکندند و بیعت شکنی کردند. خداوند لشکر آنان را با شکست مواجه ساخت و عایشه را نیز بازگرداند، در حالی‌که گرفتار خسران شده بود. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist