°•|🌿🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 🔺عبد صالح خدا ◽️جوانی داشتیم بدزبان و قُلدُر، شُهره محل بود، اهل نماز و روزه هم نبود ◽️صالح اصرارداشت بره و باهاش رفیق شه؛ بقیه که متوجه شده بودن باهاش مخالفت میکردن که آخه اون جوان به باورهای تو که اعتقادی ندارہ و به هیچ صراطی مستقیم نیست... ◽️ولی صالح یه مبنایی برای خودش داشت، میگفت: من که نمیتونم نسبت به این جوانِ منحرف بی‌تفاوت باشم. خیلی وقت صرف کرد و زحمت کشید. آخرم تونست اون جوان رو از راه اشتباهی که انتخاب کرده بود نجات بده.. ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist