┈••✾•🔅
#علیاززبانعلی /قسمت ۱۸۸ 🔅•✾••┈
🔻 پاسخی دیگر معاویه توسط ابوامامه باهلی
معاویه نامه دیگری توسط ابوامامه باهلی که از اصحاب به شما میرفت، برای من فرستاد. متن نامه چنین بود:
🔹از بنده خدا معاویه فرزند ابوسفیان به علی فرزند ابوطالب
🔹اما بعد، خداوند متعال محمد را برای رسالت برگزید و وحی خویش را بر وی نازل کرد و بیان شریعتش را بر عهده وی گذاشت. پس توسط او مردم را از گمراهی نجات داد و راه هدایت را به روی آنان گشود. سپس او را قبض روح کرد، پس از آن که شریعت را ابلاغ و شرک را ریشه کن و آتش فتنهها را خاموش کرده بود، خداوند پاداش او را نیکو و نعمتها و الطافش را بر او افزون سازد.
🔹خداوند سبحان به محمد نعمت خاصی عنایت کرد و آن، اصحاب و یارانی بودند که وی را تایید و یاری کردند و همانگونه بودند که خداوند سبحان درباره آنان فرمود: «در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانندند.» در بین آن اصحاب کسی که بالاترین مرتبه و برترین منزلت را نزد خدا و مسلمانان داشت، خلیفه اول بود. وی مردم را متحد ساخت و در تبلیغ دین تلاش گستردهای کرد و با مرتدان جنگید. پس از او خلیفه دوم بود که فتوحات فراوانی داشت و شهرها بنا نهاد و مشرکان را به تسلیم وادار کرد و پس از آن نیز خلیفه سوم و مظلوم قرار دارد که ملت اسلام را توسعه داد و دین حنیف را در همه آفاق گستراند.
🔹در دوران خلیفه سوم، هنگامی که اسلام توسعه یافت و خیمههایش را مستقر کرد، تو به دشمنی با وی برخاستی و بر ضد او توطئهچینی کردی و نقشهها کشیدی و دسیسهها راه انداختی و دیگران را بر او شوراندی. هنگامی که از تو یاری خواست، از او دریغ کردی و به فریاد او نرسیدی. البته این اولین بار نبود که مسلمانان از جانب تو مصیبتهایی را متحمل شدند! تو به ابوبکر نیز حسادت ورزیدی و کار را بر وی دشوار کردی و در صدد تخریب کارهای او بر آمدی. از سر اعتراض در خانهات نشستی و جمعی از مردم را فریب دادی تا از بیعت با وی خودداری کنند! در هنگام خلافت عمر نیز از زمامداری وی ناخشنود بودی و به وی حسادت ورزیدی و از کشته شدن وی اظهار خوشحالی کرده و دوستانش را شماتت کردی و حتی قصد کشتن فرزندان وی را داشتی، با این بهانه که قاتل پدرشان را کشته بودند! من کسی را حسودتر از تو در قبال پسرعمویت عثمان نیافتم. عیبهایش را فاش و نیکیهایش را مخفی ساختی، در فهم و دین وی خدشه وارد کردی، عملکرد و حتی عقل و اندیشهاش را غلط دانستی، بیخردان از اصحاب و شیعیانت را بر او شوراندی تا در مقابل چشمان تو وی را کشتند و تو با زبان و دست خویش از وی دفاع نکردی. آری، تو به همه خلفا ستم روا داشتی و در بیعت با آنان تاخیر کردی، تا آنجا که با اجبار وادار به بیعت شدی؛ همانند شتری که زمامش را با خشونت زیاد میکشند و در نهایت رامش میسازند! اکنون نیز برخاستهای و در صدد خلافت برآمدهای؛ در حالیکه قاتلان عثمان نزدیکان تو و محرم اسرار تو هستند و در اطراف تو حلقه زدهاند. چه آرزوهای نفسانی و هواهای گمراه کنندهای داری! بهتر است دست از لجبازی و کارهای بیهوده برداری و قاتلان عثمان را تحویل ما دهی و کار خلافت را به شورایی از مسلمانان واگذار کنی تا بر کسی که مورد رضای خدا هست، اتفاق نظر کنند. بدون تردید، بیعت با تو به گردن ما نیفتاده است و اطاعت از تو بر ما لازم نیست و به عذرخواهی از تو نیز نیازی نمیبینیم. در برابر تو و یارانت هم جز شمشیر، چیز دیگری نزد ما یافت نمیشود.
آرشیو تخصصی کتاب
#علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist