دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌺 #حسین‌اززبان‌حسین /قسمت ۱۸ 🌺•✾••┈ ▫️بسیج مردم برای جنگ صفین ✨[با استقرار پدرم بر کرسی خلافت،
┈••✾•🌺 /قسمت ۱۹ 🌺•✾••┈ گفتگو با یکی از سران خوارج در جلسه‌‌ای نافعه‌بن‌الارزق که از سر آن خوارج بود درباره اوصاف خداوند متعال سوال کرد. به او گفتم: ای نافع! در شناخت خدا بنا را بر قیاس و تشویق بگذارد همواره در شبهات بوده و خواهد بود و از راه راست منحرف شده گرفتار کجروی ها و گمراه در مسیر خواهد گرفت و هر آنچه بر زبان آورده بهره‌ای از زیبایی نخواهد داشت پسر ارزد من خدا را آنگونه توصیف می‌کنم که او خودش را توصیف کرده و چنان معرفی می کنم که خودش را معرفی کرده است است حواس مادر می شود که قابل مقایسه با مردم نیست او نزدیک است ولی نه آنچنان که تسبیح به خلقش باشد و دور از آنان که جدا از خلقش باشد واحد است و جز جز نمی‌شود با نشانه ها شناخته شده و با علامت ها توصیه می شود خدایی جز او نیست که بسیار برتر و بلند مرتبه است. منافق منقلب شد و به شدت گریست دلیل گریه اش را پرسیدم گفت خدا را چنان زیبا توضیح کردیم که به شوق آمدم به وی گفتم: 💫پسر ارزق به من خبر رسیده که تو پدر و برادرم و خودم را تکثیر می‌کنی 💫پاسخ داد روزی چنین می گفتم اما الان می‌گویم شما فرمانروایان اسلام و نشانه های آن می شوند آنها در ما نیز چنین پنداشتیم از او پرسیدم 💫پسر ارزق، سوالی می‌پرسم درباره این سخن خدای واحد یگانه به من توضیح بده «وَأَمَّا ٱلْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَٰمَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِى ٱلْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُۥ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَٰلِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَن يَبْلُغَآ أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا و امّا آن دیوار، از آنِ دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن دیوار، گنجی برای آن دو بود و پدرشان مردی صالح بود. پس پروردگارت اراده كرد كه آن دو به حدّ رشد (و بلوغ) خود برسند و گنج خویش را كه رحمتی از سوی پروردگارت بود استخراج كنند/کهف۸۲» 💫چرا خداوند آن گنج را برای آن دو پسر یتیم حفظ کرد؟ 💫نافع پاسخ داد: به دلیل پدر آنان که مرد صالحی بود. 💫پرسیدم: آیا پدر آن دو پسر یتیم در نزد خدا برتر است یا رسول خدا و فاطمه؟ کدام برترند؟ پدر آن دو یا پیامبر خدا و فاطمه؟ 💫نافع جواب داد: حتما رسول خدا و فاطمه دختر او برترند. 💫پس از این اعتراف به وی گفتم: 💫ولی درباره ما که فرزندان رسول خدا هستیم، حرمت نگه نداشتند تا آن جا که به ما نسبت کُفر هم دادند! 💫 نافع که پاسخی برای این سوال نداشت از جا برخاست و در حالی که لباسش را تکان می‌داد گفت: ای جماعت قریش! خداوند درباره شما خبر داده است که جماعتی ستیزه‌جو هستید. ▫️برخورد کریمانه ✨در مسجد کوفه نشسته بودم که مردی از اهالی شام وارد شد، به سراغم آمد و پرسید: تو فرزند علی‌بن‌ابیطالب هستی؟ گفتم: آری! آن مرد سخنان اهانت‌آمیزی نسبت به من و پدرم بر زبان آورد و بسیار ناسزا گفت و کلمات زشتی بر زبان آورد. وقتی آرام شد با عطوفت و مهربانی از او پرسیدم: آیا از مردم شام هستی؟ 💫او گفت: آری! این تندخویی از اخلاق زشت ماست. احساس کردم از رفتار زشتی که با من داشت شرمنده است. 💫گفتم: اکنون زمان سرزنش تو نیست. خداوند شما را می‌بخشد. هر نیازی که داری بدون نگرانی و با روی گشاده نزد ما مطرح ک، ما را چنان خواهی یافت که دوست داری. 💫مرد شامی منقلب شد و از علاقه‌مندان من و پدرم شد. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist