هر آنچه غیر غـمت را کنار باید زد شبانه روز دم از زلفــــ یار باید زد هر آنچه هست به راه تو خرج باید کرد تمام نیروی خود را به کار باید زد تنی که خرج نشد را به گور باید برد سری که خرج نشد را به دار باید زد برای آنکه به ما غمزه ای نشان بدهی درِ سرای تـو را چند بار باید زد؟ بنا نبود که عاشقم کنی محل ندهی ز کـم مـحـلـی معشوق زار باید زد جبین شکستن ما التیام زخم دل است که سر به خاک تو بی اختیار باید زد برای مثل تـویـی آبشـار باید شد ز گـریه طعنه به ابر بهـار باید زد سر مــرا بستان و پر مــرا برسان که سر بریده پر از این دیار باید زد من آخرش همه را میکشم به سوی حرم که عشق را سر هـر کـوچه جـار باید زد مـخـواه ز آتشت آرام باشم ای تشنه به یاد حـنـجـر خشکت هـوار باید زد نوكرنوشت: حـسـین جـان یار دیرینه ی من، ڪودڪی ام با تو گذشٺ نان تـو خـورده‌ام و عـاشق این نان شده‌ام مـن شنیدم به گـدایان ز ڪـرم می بخشی زین سبب آمـدم و دست به دامـان شده‌ام صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist