آن گربه خاکستری و سفید خانگی بیچاره و بختبرگشته مجبور بود که جراحیهای بیشتری را تحمل کند.
#فرستندهای تقریبا ۲سانتیمتری را در زیر جمجمه حیوان جای دادند و یک میکروفن نیز در یکی از مجاری گوش کار گذاشتند. در این طرح دوم باتریها در حفره قفسه سینه جای گرفته و از یک سیم بلند و چندلایه که در امتداد ستون فقرات تا دم کشیده شدهبود بعنوان آنتن استفاده شد.
دلیل نصب میکروفن در مجرای گوش نیز این بود که در آن زمان هنوز میکروفونهایی با قابلیت فیلترکردن صداهای مزاحم محیط وجود نداشت اما مجرای گوش از این نظر محل مناسبی برای نصب میکروفن به شمار میرفت. با این حال یک مشکل بزرگ باقیمانده بود: چگونه میتوان حیوان را وادار به این کرد که در جهت صدای مورد نظر تمرکز کرده و جذب گفتوگوهای انسانها شود.
اگر چه این گربه از روز اول به عنوان یک گربه سایبرتک تربیتشده و انواع و اقسام دستگاههای شنود را با خود حمل میکرد اما به هرحال رفتار یک گربه را داشت و واکنشهای طبیعی یک گربه را نشان میداد. هرجایی دلش میخواست میرفت و به راحتی گم میشد و بهنگام گرسنگی فقط از معدهاش تبعیت میکرد.
بیش از هر مساله دیگر همین احساس گرسنگی و رفتارهای جنسی گربه در یکی از برنامههای شبکه مستند بیبیسی در سال ۱۹۹۵ پرده از بسیاری از جنبههای خشن و بیرحمانه این طرح برداشت:«برای آنکه متوجه احساس گرسنگی و هیجانات جنسی حیوان بشوند، سیمهایی تا مغز او کشیدند و بعبارتی بدنش را از درون سیمپیچی کردند.»
نصب میکروفنها و باتریها و سیمکشیهای مختلف با تمریناتی کسالتآور و آزمونهایی بیشمار همراه بود و صد البته هزینه مادی بالایی را نیز دربر داشت. در آن زمان برای طرح گربه جاسوس نزدیک به ۱۵میلیون دلار هزینه شد و اینک گربه جاسوس آماده اعزام به ماموریت بود.
گربه جاسوس همراه بایکی از مربیانش و به وسیله استیشن کوچکی که ظاهرا یک خودروی معمولی اما در واقع ماشینی مجهز به فرستندهها و گیرندههای پیشرفته بود به محل موردنظر در نزدیکی سفارت شوروی اعزام شد. قرار بود این گربه به ۲مامور سفارت که روی نیمکت پارک ساعت ناهار خود را میگذراندند نزدیک شده و صحبتهای آنان را شنود کند. در دقایق اولیه همه چیز طبق نقشه پیش میرفت. پیشی جاسوس خود را تمیز کرد و سپس در جهت نقطه مورد نظر راه افتاد و از خیابان گذشت. اما ناگهان ترافیک سنگین واشنگتن و سروصدای حاصل از آن موجب وحشت حیوان شد. برای مدتی که بنظر طولانی میرسید مکث کرد و سپس در طول خیابان دوید اما چند لحظه بعد با یک تاکسی در حال حرکت برخورد کرده و جان داد.
مأمورانی که در آنسوی خیابان ایستاده بودند به شدت وحشت کردند. مارچتتی بعدها تعریف کرد:«گربه مرده بود و آن مامورها هم در آن استیشن زانوی غم بغل کردهبودند.» افراد سیا البته با عجله جنازه گربه را از محل دور کردند تا مبادا دستگاههای نصب شده در بدن بیجان آن حیوان به دست ماموران شوروی بیافتد.
از سوی دیگر سالها بعد یعنی در سال ۲۰۱۳ بود که «رابرت والاک» رئیس سابق بخش علوم و فنآوری سیا نسخهای به مراتب مهربانانهتر از داستان فوق را تعریف کرد. به ادعای والاک پروژه پیشی جاسوس خیلی زود و پیش از آن که آن گربه به ماموریت اعزام شود پایان گرفته بود زیرا آنها نتوانسته بودند گربه مورد نظر را آموزش دهند. به گفته والاک از همین روز تمام دستگاههای نصب شده از بدن آن گربه خارج شد و حیوان زنده ماند.
آن چه اهمیت دارد این که هر اتفاقی که افتاده باشد به هر حال پروژه «گربه آکوستیک» شکست خورد. در سال ۱۹۶۷ این پروژه گرانقیمت رسما کنار گذاشته شد. درهمان سال سازمان سیا پاداش چشمگیری به عوامل این پروژه داد و آنها را در بخشهای مختلف سازمان به کارگماشت. از سال ۲۰۰۱ بسیاری از عکسها و طرحهای مربوط به این پروژه از طریق وبسایت سازمان سیا در اختیار عموم قرارگرفت.
در گزارش مربوط به این پروژه آمده است: «این آزمایش نشان داد که تربیت و رام کردن گربهها امری ممکن است. این پروژه توانایی بالای علمی متولیان آن را ثابت کرد.» البته نگارنده گزارش در ادامه آورده است: «در عین حال باید توجه داشت که ما به دلایل امنیتی و زیستمحیطی نمیتوانیم برای عملیاتهای برونمرزی از این روشها استفاده کنیم و این روشها برای اهداف ما غیرقابل اجراست.»
آزمایش پیشی جاسوس به این ترتیب به پایان راه خود رسید. شاید به دلیل خروجی فاجعهبار این پروژه باشد که سازمان سیا از ارائه جزئیات آن خودداری میکند. بهرحال هرگز گزارشی مبنی بر این که سرویسهای جاسوسی رقیب نیز از گربهها برای جاسوسی استفاده کرده باشند منتشر نشده است. از قرار معلوم آن پیشی ملوس که هرگز به آموزشهای در نظر گرفته شده تن نداد، نگران سرنوشت همنوعان خود بوده است!»
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist