#تسويه_حسابى_كه_انجام_نشد...!!
🌷من از سپاه تبریز مأموریت ۴۵ روزه به جبهه رفته بودم. اما یک سال و نیم بود که در منطقه بودم. مقداری از لحاظ روحی و جسمی خسته شده بودم. قبل از عملیات بدر به فرمانده گردان بنی هاشم گفتم که تسویه حساب میخواهم. گفت: من نمیدانم، اگر میخواهی برو پیش آقا مهدی. گفتم با آقا مهدی کاری ندارم. فرمانده گردان تو هستی. خلاصه زیر بار نرفت!!
🌷رفتم پیش آقا مهدی و ماجرا را گفتم. آقا مهدی با آن وقار همیشگیاش گفت: «چشم، الآن یک تسویه برای شما مینویسم و یکی هم برای خودم. جبهه را هم به هر كه میخواهی بسپاریم و میرويم.» سر به زیر انداختم و از گفتهام شرمنده شدم. مقداری از وضعیت جنگ و جبهه را برایم تشریح کرد. از مشکلات پشت جبهه برایم گفت. حرفهایش دلم را نرم کرد. برگشتم گردان و دیگر هيچوقت به تسویه حساب فکر نکردم.
▫️خاطره اى به ياد فرمانده شهيد مهـدى باكرى