خاطره ای از
#شهید_مجید_افهمی
(فرمانده گردان لشکر امام رضا «ع»)
✍ غرق خواب بودم که با صدای اذان، بیدار شدم. چشمهایم از کم خوابی میسوخت. با خودم گفتم چقدر زود صبح شد. مجید با استفاده از بلندگو دستی اذان میگفت. بچهها یکی یکی، از خواب بیدار شدند. وقتی همه بچهها بیرون آمدند، وضو گرفتند و آماده نماز شدند، مجید با بلندگو گفت: برادرا، هنوز وقت اذان نشده، الان ساعت دو و نیمه، اذان صبح ساعت چهاره، برید بخوابید.
یکی از بچهها گفت: مجید، چرا اینقدر مردم آزاری میکنی؟ کسی به این سئوال جواب نداد، چون همه مجید را میشناختند. وقتی بچهها به سمت چادرها میرفتند تا دوباره بخوابند، مجید دوباره با بلندگو اعلام کرد که برادرا کجا میرید؟ وضو که دارید، اگه میخواهید ریا نشه، برید توی این بیابون، نماز شبتونو بخونید. روز بعد، عدهای از بچهها به من گفتند دیشب اولین شبی بوده که لذت مناجات با خدا را چشیدهاند.
خاطره ای به یاد فرمانده شهید مجید افهمی فریمانی که در عملیاتهای متعددی شرکت داشت تا اینکه در سوم بهمن ماه ۱۳۶۶ عملیات بیت المقدس ۲ در سن ۲۲ سالگی به شهادت رسیدند.
راوی: رزمنده دلاور حمید حبشی
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄