بسم الله الرحمن الرحیم آقا سید! خداقوت... خسته نباشی بزرگمرد مغتنم و خستگی ناپذیر... خسته نباشی رئیسی عزیز... خوش به سعادتت مرد! یه کنج از حرم جایگاه ابدی‌ات شد. آخرین کشیک را هم با آغوش امام رضاجان‌مان به اتمام رساندی و با مولای رئوف رفتی به بهشتِ ربِّ کریم... به جایی که دیگر نه تهمتی باشد و نه دروغی و نه طعن و نمکدان‌شکنی... می‌روی جایی دور از تمسخر دلسوزی‌هایت، دور از پوزخند به ارزش‌هایت، دور از شبهه‌افکنی ها درباره تحصیلات و اهدافت، دور از دنیایی که تکلیف مداری‌ تو، سندرم پست بی‌قرار تلقی شود! فدای مظلومیتت ای بی‌قرارِ دردِ مردم... سیدِ محرومان! از جانب تک‌تک آن‌هایی که گره از کارشان واکردی؛ با تن زهرایی‌ات، با قطعه‌های پیکر پاکت، با تو وداع می‌کنیم... از جانب کسانی که فکر نمی‌کردند در محله و روستایشان رئیس جمهور را ببینند، بر خاک عبایت درود می‌فرستم. سید! الوداع. از جانب کارگری که نگران غذایش بودی، سید! الوداع. از جانب راننده‌ای که به او گفتی آرام براند، مردم عزیز خدایند؛ سید! الوداع. از جانب کودکان تحت پوششی که در دیدارشان گفتی اگر پشتی برای همه نیست، آنهایی که برایت چیده‌اند را جمع کنند؛ سید! الوداع. من مطمئنم تار و پود آن پشتی‌ها هم برایت داغدار و دلتنگ شده اند... من مطمئنم آن دانشجویی که موانع ازدواجش را رفع کردی، این شب‌ها بارانِ باران است... آخر تو همانی که آقا گفت: ما یکی از بهترین عناصرمون در زیر این آسمان رو از دست دادیم...