دفاع مقدس
💠 #خاطره 🔴 تازه از منطقه اومده بودم بعد از عملیات مسلم ابن عقیل (ع)بود همون صبح که من رسیدم تهران م
🌷 شهید سید مرتضی مساوات 💠 مجروح شده بود آوردنش بیمارستان تهران. دستش ترکش خورده بود و توی گچ بود در بیمارستان فرمانده شون برای ملاقات اومده بود فرمانده شون فرمانده تخریب بود من به ایشون گفتم : برادرعبدالله حالا که دستش زخمی شده مادرمون نگران است که با این دست زخمی نمیتونه کنه پانشه بازبره جبهه و مین خنثی کنه. گفتم برادر عبدالله چند وقت مرخصی به مرتضی بده تا دستش خوب بشه بیاد جبهه. برادرعبدالله گفت: من حرفی ندارم خودش گوش نمیده. مرتضی با همون دست بسته و گچ گرفته رفت جبهه... وشنیدم با همون دست مجروحش مین خنثی میکنه. ✍️✍️✍️ راوی : (برادر شهید) ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 🌴 کانال "دفاع مقدس"