مادر است دیگر ..❤️
صدای ِ خندھ هایش کھ در خانه مےپیچد ، قلب فرزند مےتپد !
او کھ به نماز مےایستد ، رکوع و سجدھ کھ مےرود ، جان ِ فرزند تازھ مےشود !
در خانھ که راھ مےرود ، نفس های ِ فرزند با قدم هایش هماهنگ مےشود ..!
حالا تصور کن ..
مادری آرام کھ نه ؛ دیگر نخندد !
تصور کن جای ِ صدای ِ خندھ ، صدای ِ نالھ اش در خانھ بپیچد ..
بگذار روشن تر بگویم ؛
تصور کن در بزنند ، مادر برود پشت ِ در و ..
چند دقیقهی بعد بوی ِ دود و چادر ِ سوخته ، صدای ِ لگد ، صدای ِ در شکسته ..
و بعد ..
نالھ ، بستر ، نماز ِ شکسته ..
حالا تصور کن ..
یاس ِ وجود مادری پرپر شدھ ،
دست های بابا را ببندند و ..
نه اینطور نمےشود ! بگذار بهتر بگویم ؛
تصور کن ..
در ببینے ، بغض کنے ..
صدای ِ در بیاید ، بغض کنے ..
میخ ببینے ، بغض کنے ..
آتش ببینے ، بغض کنے ..
در کوچه مےروی ، بغض کنے ..😭
و آنگاھ که روی دیوار کوچھ ، گلبرگ های یاس ببینے ، بشکنے ، بباری !
بروی خانھ تا پر ِ چادر مادر را بگیری و از ناله ها رها شوی ..
اما ..
اما ..
اما آھ از آن لحظه ای کھ میبینے تمام ِ پناهت ، شدھ چادری سوخته و بستری خالے ..
و این است روایت احوال ِ حسنین و زینبین (؏) ..
و چند خطے از روضهای کھ یڪ عمر امامان ِ ما بھ پایشان خون گرستند ..!
راستے ..
گوش کن ! مےشنوی ..؟
این صدا ..
این صدای ِ گریه را مےشنوی ..؟
آھ ؛
مثل ِ تمام این هزار و چند سال ، یادمان رفتھ بود ، آخرین فرزند حضرت مادر (س) این شب ها ، خون مےگرید ..
روضه ها را مےبینند ..
دیوار ، در ، مسمار ، آتش💔 ..!
هیزم آتش در ِ خانهی مولا ، بےوفایے مردم بود !
شهادت مادر (س) است ! وفا ، مرهم کنید بھ زخم ِ غربت
#امام_زمان (عج) !
امامے کھ سالهاست منتظرند و تڪ به تڪمان را ، مانند مادرشان کھ در خانهی تمام انصار و مهاجرین را زدند و یاری خواستند ، صدا زدھ اند و هـل مـن ناصـر گفتھ اند !
بیایید روضه را تازھ نکنیم ..
سکوت نکنیم ، بغض مادرمان فاطمه (س) نشویم !
هـل مـن نـاصر ..؟
آنکھ غربت ِ مولایمان ، حضرت علے (؏) را دیدھ و سلام های بےجواب را شنیدھ ؛ ڪجاست ..؟
لبیڪ گوی ِ حسین (؏) زمانمان ڪجاست ..؟
ڪجاست تا کھ یار شود ..
انتقام حضرت محسن (؏) را بگیرند ..!
امشب ، شب ِ لبیڪ است !
مبادا پشت بھ خورشید کنے ، از او جا بمانے ..!✋🏻💚
ــــــــــ ــ
امام زمانم (عج) جانم را برای ِ عرض تسلیت آوردھ ام ..! قبولم مےکنید ؟(:
#امام_زمان
#فاطمیه