🌼🍃فضولی موقوف
مرد دهاتی پیوسته خدمت امام صادق علیه السلام رفت و آمد میکرد. مدتی امام علیه السلام او را ندید. حضرت از حال او جویا شد.
شخصی محضر امام بود خواست از مرد دهاتی عیب جویی کند و به این وسیله از ارزش او نزد امام بکاهد گفت:
آقا آن مرد دهاتی و بی سواد است، چندان آدم مهمی نیست. امام علیه السلام فرمود:
شخصیت انسان در عقل اوست و شرافتش در دین او و بزرگواریش در تقوای اوست، ارزش آدمی بسته به این سه صفت است.
زیرا مردم از لحاظ نسل یکسانند و همه از آدم هستند و مزایای مادی ارزش آفرین نمی باشند.
آن مرد از فرمایش امام علیه السلام شرمنده شد و دیگر چیزی نگفت. [۱]
🌸🍃شیر رام شده
ابوحازم میگوید:
در زمان حکومت منصور دوانیقی من و ابراهیم پسر ادهم وارد کوفه شدیم. امام صادق علیه السلام نیز از مدینه به کوفه آمده بود.
وقتی که خواست از کوفه به مدینه بازگردد، علما و فضلای کوفه ایشان را بدرقه کردند.
صفیان ثوری و ابراهیم پسر ادهم (از پیشوایان صوفی) از جمله بدرقه کنندگان بودند و بدرقه کنندگان کمی از امام جلوتر رفته بودند. ناگهان در بین راه با شیر درنده ای برخورد نمودند. ابراهیم بن ادهم گفت:
بایستید تا امام صادق علیه السلام بیاید و ببنیم با این شیر چه رفتاری میکند.
هنگامی که حضرت رسید، جریان شیر را به حضرت گفتند.
امام نزدیک شیر رفته گوش شیر را گرفت و از راه کنار زد.
آنگاه فرمود:
اگر مردم از فرمان خداوند اطاعت کنند، میتوانند بارهای خود را با این شیران حمل کنند. [۱]
🌺🍃در گرمای آفتاب
شیبانی میگوید:
روزی امام صادق علیه السلام را دیدم، بیلی به دست داشت و لباس زبر کارگری پوشیده، در باغ خود چنان کار میکرد که عرق از پشت مبارکش سرازیر بود.
گفتم:
فدایت شوم! بیل را بدهید من این کار را انجام دهم.
امام فرمود:
نه، من دوست دارم که مرد برای به دست آوردن روزی زحمت بکشد و از گرمای آفتاب رنج ببرد. [۱]
#اهل_بیت
[۱]: بحار، ج ۷۸، ص ۲۰۲
[۱]: بحار: ج ۴۷، ص ۱۳۹ و ج ۷۱، ص ۱۹۱.
[۱]: بحار: ج ۴۷، ص ۵۷.
💞🤲اللهم عجل لولیک الفرج
💫♥️
@DinAssLamm
〽️☘