💞
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞
قسمت
#بیست_و_پنجم
.
صدای لااله الا الله گفتناش
.
من چی فکر میکردم و چی شده بود
.
از دفتر بیرون اومدم و نفهمیدم چجوری تا خونه رفتم توی مسیر از شدت گریههام اطرافیان نگاهم میکردن
.
ای کاش میموندم اون روز تا ادامه حرفشو بزنه...
.
رفتم اطاقم و نامه رو آروم باز کردم
.
دلم نمیومد بخونمش
.
بغضم نمیذاشت نفس بکشم
.
سرم درد میکرد
.
نامه رو باز کردم
.
#به_نام_خدای_مهدی
سلام ریحانه خانم
(همین اول نامه اشکهام سرازیر شد..چون اولین بار بود که داره منو با اسم صدا میزنه)
این مدت که از من دلگیر بودید بدترین روزهای عمرم بود نمیدونم اصلا از کجا شروع کنم.
اصلا نمیخواستم این حرفها رو بزنم ولی دلم نمیومد نگفته برم مخصوصا حالا که منظور اون روزم رو بد متوجه شدید باید اعتراف کنم که این فقط شما نبودید که بهم احساسی داشتید بلکه من هم عاشقتون بودم از همون روزی که قلب پاکتون رو دیدم همون موقعی که تو حرم نماز میخوندید و من بی خبر از همه جا چند ردیف عقبتر نشسته بودم و گریههاتون رو میدیدم و به قلب پاکتون پی بردم
حتی من خودم گفتم بهتون پیشنهاد همکاری تو بسیج رو بدن وقتی دیدم که با قلبتون چادر رو انتخاب کردید خیلی بیشتر بهتون علاقه پیدا کردم اما نمیخواستم شما چیزی از این علاقه بفهمید
من عاشقتون بودم ولی عشقی بزرگتر نمیگذاشت بیانش کنم راستیتش من از کودکی با عشق شهادت بزرگ شدم و درست در موقعی که به وصال یارم نزدیک بودم عشق شما به قلبم افتاد حتی عشقتون باعث شد چند بار زمان اعزاممو عقب بندازم
حق بدهید اگه بهتون کم توجهی میکردم...حق بدهید اگر هم صحبتتان نمیشدم چون نمیخواستم بهتون وابسته بشم و توی مسیرم تردیدی ایجاد بشه
ریحانه خانم
اگر من و امثال من برای
#دفاع نرویم و تکه تکه نشیم فردا معلوم نیست چی میشه.....همه اینهایی که رفتن و برنگشتن عشق یه نفری بودن. همه یه چشمی منتظرشون بود. همه قلب مادرها و همسراشون بودن. پس خواهش میکنم درکم کنید و بهم حق بدید.
نمیدونم وقتی این نامه رو میخونید من کجا و تو چه حالی هستم آروم گوشه قبرم خوابیدم یا زنده هستم ولی از همینجا قول میدم اگه برگردم و قسمت بود حتما....
.اما اگه شهید شدم خواهش میکنم این نامه رو فراموش کنید و به کسی چیزی نگید و دنبال خوشبختی خودتون باشید.
سرتون رودرد نمیارم مواظب خودتون باشید
حلالم کنید....یا علی
.
ادامه دارد....