🔴 روح به جسم برگشته بود، حالت خاصی داشتم. 🔻مرا به بخش منتقل کردند. برادر و برخی از دوستانم بالای سرم بودند. یکی دو نفر از آشنایان به دیدنم آمده بودند. یکباره از دیدن چهره باطنی آنها وحشت کردم. بدنم لرزید. به یکی از همراهانم گفتم: بگو فلانی و فلانی بر گردند. تحمل هیچکس را ندارم. احساس می کردم که باطن بیشتر افراد برایم نمایان است. باطن اعمال و رفتار و... 🔻بعداز ظهر تلاش کردم تا روی خودم را به سمت دیوار برگردانم. میخواستم هیچ کس را نبینم. اما يكباره رنگی از چهره ام پرید! من صدای تسبیح خدا را از در و دیوار می‌شنیدم. 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت ‌ 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🥢👇 eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843 🔴 حداکثری ☝️