#حضرت_زهرا_سلاماللهُعَلَیها_بستر_شهادت
"کَـرَم"، فقـیرِ سرِ سفرههای احسانت
و "ابر"، تـشنۀ در جـستجـوی بارانت
"قیام" حاصل "قَد قامَتِ الصَلوة" تو بود
نـشـسـته "دین خدا" در مسیر ایمانت
اطاعت از تو همان طاعت خداوند است
"بهشت" شاخه گلِ کوچکی ز گلدانت
قنوت نیمه شبت کهکشان حاجتهاست
به آسـمان برود نوری از شـبـسـتـانت
به چـادر تو مـلائک دخـیـل میبـندند
عجـیب نیست یـهودی شود مسلمانت
همیشه "چرخِ فلک" در طواف دستاست
همیشه "حور و ملک" در طواف دستانت
هـمه فـقـیـر و یـتـیـم و اسـیر آمـدهایم
نــشــسـتـهایـم بـه امـیـد لـقـمــۀ نـانـت
اگر حـسین و حسن میـوۀ دلت هستـند
نبی چو روح تو میگردد و علی، جانت
اگرچه چادر گلدار تو در آتش سوخت
دوبـاره لالـه دمیده به دشـت دامـانت
همین شکـوفۀ پیراهن تو شاهد ماست
چنان خـلـیـلی و آتـش، شده گـلـستانت
بهـار خـانۀ حـیدر خـزان نـمیگـردی
قـسم به برف سر گـیـسوی زمسـتانت
به شانههای تو قوّت نبود و شانه زدی
که زینبت نشود بیش از این پریشانت
به پهلوی تو و بازو و سینهات سوگند
خودت شکستی و نشکستهاست پیمانت
ز بیهوا زدنت، طعنه میزند به علی
که باخـبر شود از روضههای پنهانت
عـلی برای تو نهـج البلاغه میخـواند
مگر بـلـند شود از تو صـوت قـرآنت
علیست آینۀ روی تو، "بَکَتْ وَ بَکَی"
تو گریه کردی و حیدر شدهست گریانت
دوبـاره پـیـرهـنی را به دجله اندازش
مـگـر خــدای دهـد بـاز در بـیـابـانـت
حسین پیرهنی داشت، پس چرا گفتی؟
فـدای پیکر غرق به خون و عـریانت
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
آدرس سایت آستان وصال
https://www.astanevesal.i