💥بسم رب الشهداء والصدیقین💥 🔷🔹دلنوشته ای بمناسبت عملیات مرصاد و به یاد ققنوسِ عاشق سردار شهید حاج میرزا محمد سلگی عزیز ،فاتح مرصاد خسته جانِ ما ، شکسته استخوان ، زخم خورده ی دوران  ، سردار دیگر در فاو ام القصر رجز های عباس گونه ات به گوش نمی رسد ، و در شلمچه و کانال ماهی فریادهایت که دل دشمن را خالی می کرد ، دیگر در دوعئجی ، نهر جاسم ، ماووت و چارزبر ندای غرش گون یا ابولفضل ات را نمی شنویم . ودر جزیره مجنون که ندای لب تشنگان را سیراب کنی، ای یل ایلمان بلند شو ما هنوز به سقایی شما و "آبی که هرگز نمی میرد" نیازمندیم. سقا ما امروز تشنه آب معرفت ، صفا و وفای توییم. راستی سردار چه شهیدانه در کنارمان بودی و دست مهربانت بر سرمان و چه زیبا مولا و مقتدایمان را به وجد و خروش آوردی که آرزو کرد ، همدان به دیدارت بیاید. خوشا بحالت ای راد مرد که دل آقایمان ازشما راضی شد. ولی سردار شب و روز مویه می کنم به مظلومیتت به تنهائیت که مظلو مانه در دل شب همچون مادر مان حضرت زهرا(س) تشییع شدی ، شاید عهد و پیمان شما بود با مادر آب و آئینه و سقای لب تشنگان حضرت ابولفضل (ع) ، سردار شما فراتر از آب ثابت کردید که " عشق هرگز نمی میرد" و باید زبان به ترنم گشود که: هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما حاج میرزا دست ما را هم بگیر و دعایمان کن.  نثار روحش صلوات ارادتمند شهیدان: محمد نباتی