نذرسردارقاسمِ قاصم
نذرسردارقاسمِ قاصم
آمدیم روستا منزل پدر همسر خاطره بامزه ای خواهران همسرم تعریف کردند ک گربه ای هست ک چون ب او توجه
امشب شب میلاد حضرت علی اکبر خواهران همسر شیرینی خواستند برایشان بستنی و چی پلت و پفک خریدم و اما آن گربه... پفک میخورد چجور.... روزگاری شده... ☺️