عاشقِ کبوتر بود !
می گفت ...
پرندهای "وفادار"تر از آن نیست ...
رهایش که می کنی هرجا برود...
خیالت راحت است که برمیگردد ...
فقط دو روز حواسش پرت شد...
فقط دو روز فراموششان کرد...
همهشان رفتند ...
همهشان گم شدند !
او دانه میریخت اما دیر بود ...
هیچ کدامشان برنگشتند !
مشکل اینجاست...
ما یادمان رفته ...
هیچ تعهدی یکطرفه نیست !
وفادار ترین کبوتر هم، برایِ ماندنش؛
دانه میخواهد ...
"توجه" میخواهد...
"عشق" میخواهد ...
هیچ کبوتری ، ناچار به ماندن نیست ...
هیچ کبوتری !
"نرگسصرافیانطوفان"
🎙
#دڪتر_انوشه
@Dr_anoosheh