فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در دروازه را می توان بست ولی دهان مردم را خیر ... ملا سوار خرش شد و پسرش پیاده در کنار آن ها به راه افتاد. در راه به چند نفر برخورد کردند که پسر ملا را با انگشت نشان داده و می گفتند: این مرد خجالت نمی کشد خودش سوار خر شده و پسر کوچکش پیاده می رود. پس از این حرف، پسر سوار خر شد و ملا پیاده همراه آن ها به راه افتاد. همان افراد این بار گفتند: پیر مردی با این سن و سال پیاده و بچه فسقلی سوار خر است، پس احترام بزرگتر چه؟ بچه خجالت نمی کشد! بعد از این حرف، هر دو سوار خر شدند. باز همان مردم گفتند: بیچاره خر، دو نفر سوار یک خرِ نحیف شده اند، چه آدم های پستی! ملا خجالت کشید و از خر پیاده شد، پسرش را نیز پیاده کرد و پیاده به راه افتادند. این بار مردم با دیدنشان به خنده افتادند و گفتند: آن دو احمق را ببین! خر دارند ولی هر دو پیاده اند. @Dr_anoosheh