جرالدين دخترم، دنيايی که تو در آن زندگی میکنی دنيای هنرپيشگی و موسيقی است. نيمه شب آن هنگام که از سالن پرشکوه تئاتر شانزه ليزه بيرون میآيی آن ستايشگران ثروتمند را فراموش کن. حال آن راننده تاکسی که تو را به منزل میرساند بپرس. حال زنش را بپرس و اگر آبستن بود و پولی برای خريد لباس بچه نداشت، مبلغی پنهانی در جيبش بگذار.
دخترم هيچکس و هيچ چيز ديگر در اين جهان نمیتوان يافت که شايسته آن باشد که دختری ناخن پای خود را برای آن عريان کند. برهنگی بيماری عصر ما است. به گمان من تن تو بايد مال کسی باشد که روحش را برای تو عريان کرده است. حرف بسيار برای تو دارم ولی به وقت ديگر می گذارم و با اين آخرين پيام نامه را پايان میبخشم. انسان باش، پاکدل و يکدل، زيرا گرسنه بودن، صدقه گرفتن و در فقر مردن بارها قابل تحملتر از پست و بیعاطفه بودن است.
پدر تو، چارلی چاپلين
📙(بخشی از نامه های چاپلین به دخترش)
🎙
#دکترمجتبیشکوری
@Dr_anoosheh