مدرسه را "دریا" بید دکتر محمد حسنی جناب حجه الاسلام پناهیان در جمع گروهی از مردم، ضمن نقدی ساختارشکن، بیان فرمودند که آموزش‌وپرورش باید تعطیل شود. به بیانی فتوا به تعطیلی نهاد مدرسه داده‌اند. چرا که ازنظر ایشان آموزش‌وپرورش و به عبارت دقیق‌تر مدرسه نتوانسته است منویات سیاسی حاکمیت را در خصوص فلسطین و اساساً حمایت از مظلومان جهان به دانش آموزان منتقل کند. لذا باید تعطیل شود. ایشان شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش‌وپرورش را مسئول این ناکارآمدی دانسته‌اند. وی چنین بیانی دارند: «اگر آموزش و پروش نتواند این را به کودکان ما آموزش بدهد که در این چهل سال نتوانست آموزش بدهد، باید این آموزش‌وپرورش را تعطیل کرد.» در این یادداشت می خواهم ساختار استدلال کوتاه ایشان را نقد نمایم و نشان دهم آنچه باید تعطیل شود نه مدرسه است بلکه سخنان ناسنجیده‌ای است که مخالفان مدرسه از هر سو طیف‌ها و گرایش‌ها علیه مدرسه و درخواست برای مرگ مدرسه بیان می کنند. سال‌های اخیر مواضع ضد مدرسه و رادیکال را از ناحیه گروه‌ها و طیف‌های مختلفی در ایران شنیده‌ایم. در عرصه جامعه هم متأسفانه شاهد واکنش‌های اجتماعی و پنهان علیه مدرسه مانند جریان مدرسه در خانه، جریان مدارس مسجد محور و جریان مهاجرت بیرون مرزی دانش آموزان هستیم گویی مرگ مدرسه آرزوی بسیاری شده است. این بسیار هم شگفت‌آور است. مدرسه‌ای که در بیست سی سال گذشته در سخت‌ترین شرایط و ضعیف‌ترین توجهات حاکمیتی فعالیت می‌کند. گروه‌های رادیکال چپ و راست بر بدنش شلاق ناکارآمدی می‌کوبند. متأسفانه در طول سال‌های بسیار نهادهای حاکمیتی که مدرسه در ید قدرتشان بوده است. هریک از سر خود برای مدرسه مأموریت و رسالت تعیین کردند و به اشکال گوناگون این منویات را به اولیای مدرسه با زبان آمرانه ابلاغ کردند. گروه‌های سیاسی هم با زبان اقتدارگرایانه خود به تعیین رسالت و مأموریت پرداختند. گروهی از متخصصان و صاحب‌نظران نیز از سوی دیگر و به زبان ارشادی و علمی و دانشگاهی خود خط‌مشی‌های مختلفی را برای مدرسه تعیین کرده‌اند. بگذریم که نهادها و سازمان‌های مختلف از سازمان محیط‌زیست تا صنایع شیر ایران به روش‌های رسمی و غیررسمی انتظارات خود را به نظام تربیت مدرسه‌ای ابلاغ کرده‌اند‌. مدرسه چون دریای آرام، متواضعانه سعی در پیگیری این مطالبات داشته‌است. از سوی مقابل و با عنایت به این حجم عظیم انتظارات، حمایت و پشتیبانی از این نهاد بر خلاف منویات قانون اساسی به نحو چشم‌گیری رو به کاهش نهاده است. آمار و ارقام کاملاً این واقعیت را نشان می‌دهد. در یک بررسی نشان داده شد که در مقایسه، بودجه تخصیصی به آموزش‌وپرورش در برنامه پنجم توسعه بعد از انقلاب و برنامه پنجم قبل از انقلاب به واحد دلار رقم شش‌صد درصد کاهش را نشان می‌دهد. البته بدون در نظر گرفتن افزایش دو برابری جمعیت. باوجوداین، نظام تربیت مدرسه‌ای به‌عنوان یک نهاد فرهنگی وفادار به جامعه تلاش‌های بسیار کرده است. شاید بد نباشد جناب پناهیان محتوای کتاب‌های درسی را ملاحظه کند. اگر خودشان وقت ندارند به نزدیکان بفرمایند محتوای کتاب‌های درسی را بررسی کنند. آنها درخواهند یافت که محتوای کتاب‌های درسی مملو از پیام‌های سیاسی و ایدئولوژیک موردنظر ایشان ازجمله استکبارستیزی است. هم‌چنین در نظر داشته باشند معاونت پرورشی به‌عنوان دیدبان سیاسی ایدئولوژیک حاکمیت در مدرسه و نظام تربیت مدرسه‌ای در طول سال‌های بعد از انقلاب، حجم زیادی از فعالیت‌ها را در جهت منویات سیاسی و ایدئولوژیک مدنظر ایشان را اجرا کرده‌اند. اگر مراسمات در مناسبات سیاسی که در طول سال تحصیلی برگزار می‌شود، توجه شود این موضوع کاملاً روشن می‌گردد. می‌خواهم بگویم در این زمینه مدرسه کم‌کاری نکرده است. حال ایشان و همفکرانشان باید راز و رمز این ناکارآمدی مدرسه -از وجه نظر خود- را در جای دیگری جستجو کنند و از خودشان بپرسند که دلیل این‌همه مقاومت در برابر پیام‌های سیاسی و ایدئولوژیک حاکمیتی که در مدرسه ابلاغ می‌شود، در چیست. این هم توجه داشته باشید که در کتاب‌های درسی قبل از انقلاب هیچ‌یک از پیام‌های انقلابی وجود نداشت اما دانش آموزان در انقلاب 1357 و دفاع (جنگ)از کشور مشارکت جدی و اساسی داشتند.