« یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربّک فان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس » « ای رسول آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به گوش مردم برسان و اگر چنین نکنی رسالت او را ابلاغ نکرده ای و خداوند تو را از گزند مردمان حفظ خواهد کرد . » این آیه نازل شد همگان منتظر بودند تا بفهمند چه پیام مهمّی را قرار است پیامبر ابلاغ کند . پیامی به ارزش تمام مدّت رسالت . به محض دریافت این آیات مبارک پیامبر هم احساس وظیفه عجیبی داشت . به سرعت از حرکت باز ایستاد و در آن بیابان گرم و خشک دستور داد تا کسانی که جلوتر رفته اند بازگردند و آن هایی که عقب تر بودند به آن ها ملحق شوند . سپس اصحاب ، منبری را از جهاز شترهای کاروان برای پیامبر فراهم کردند . پیامبر بر بالای آن منبر رفت و فرمود : « ای مردم به زودی من از میان شما رخت بر می بندم… چه کسی بر مؤمنین در ارزیابی مصلحت ها و شناخت و تصرّف در امور سزاوارتر است؟ » همه پاسخ دادند : « خدا و پیامبر داناترند » . رسول گرامی ادامه داد : «آیا من به شما از خودتان أَوْلَی و سزاوارتر نیستم؟ داستان عید غدیر به زبان ساده و کودکانه داستان عید غدیر : عید غدیر روزی است که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حضرت علی (علیه السّلام) را به عنوان جانشین خود انتخاب فرمودند . در این روز آیه اکمال نازل شد و دین خدا کامل گردید . داستان عید غدیر از نزول آیه تبلیغ آغاز می شود ، با معرّفی امیر المؤمنین به عنوان جانشین پیامبر ادامه می یابد و با آیه اکمال خاتمه پیدا می کند . برای این که داستان عید غدیر را بدانید با ما همراه باشید . داستان عید غدیر به زبان ساده سال دهم هجرت بود که و پیامبر بعد از ادای مناسک حجّ در حجّة الوداع روانه مدینه شده بودند . خیل عظیمی از مسلمانان پیامبر را در این سفر همراهی می کردند . روز پنج شنبه مصادف با 18 ماه ذی الحجّه بود که در میانه های راه زمانی که پیامبر به نزدیکی برکه ای به نام غدیر خم شدند جبرئیل بر پیامبر نازل شد و آیه 67 سوره مائده را که به نام آیه تبلیغ معروف است از طرف خداوند آورد که به این شرح است : « یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربّک فان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس » ؛ « ای رسول آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به گوش مردم برسان و اگر چنین نکنی رسالت او را ابلاغ نکرده ای و خداوند تو را از گزند مردمان حفظ خواهد کرد . » پیامبر به سرعت از حرکت باز ایستاد و در آن بیابان گرم و خشک دستور داد تا کسانی که جلوتر رفته اند بازگردند و آن هایی که عقب تر بودند به آن ها ملحق شوند . سپس اصحاب ، منبری را از جهاز شترهای کاروان برای پیامبر فراهم کردند . پیامبر بر بالای آن منبر رفت و فرمود : « ای مردم به زودی من از میان شما رخت بر می بندم… چه کسی بر مؤمنین در ارزیابی مصلحت ها و شناخت و تصرّف در امور سزاوارتر است؟ » همه پاسخ دادند : « خدا و پیامبر داناترند » . رسول گرامی ادامه داد : « آیا من به شما از خودتان أَوْلَی و سزاوارتر نیستم؟ » و همه یک صدا جواب دادیم : « چنین است بله ، بله اینچنین است . » پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در ادامه سخنانش فرمود : « من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم ؛ یکی ثقل اکبر که کتاب خداست و دیگری ثقل اصغر که اهل بیت من هستند . مردم ، بر آنان پیشی نگیرید و از آنان عقب نمانید . » آن گاه دست حضرت علی (علیه السّلام) را در دست گرفت و آن قدر بالا برد که همگان او را در کنار رسول خدا دیدند و شناختند . سپس فرمود : « خداوند ، مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم . ای مردم هر کس که من مولا و رهبر اویم این علی هم مولا و رهبر اوست . » « مَن کُنتُ مَولاه فَهذا عَلىٌّ مَولاه » پیامبر این جمله را سه بار تکرار کرد و چنین ادامه داد : « پروردگارا ، دوستان علی را دوست بدار و دشمنان او را خوار . خدایا علی را محور حقّ قرار ده » و سپس فرمود : « لازم است حاضران این خبر را به غایبان برسانند . » حالا این پیام را به دلیل سفارش پیامبر از من دریافت می کنید و می خواهم شما هم آنرا انتشار دهید . اجر شما با پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است . 🌷🍀پاسخگویی به سؤالات شرعی و اعتقادی🍀🌷 ♻️🔰 لینک پاسخگویی به سؤالات شرعی و اعتقادی : 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4094099509C103c3133fe ♻️🔰 لینک پاسخگویی به سؤالات شرعی و اعتقادی : 🌍 http://eitaa.com/joinchat/170328076Cfaddc15100