دیشب رفتم یه سوپر مارکت، آقایی از در اومد گفت اسنپ موتوری ام سفارش دو مقصده ی منو بدید یکم عجله دارم! طرف گفت به نام کیه(سفارشا زیاد بود انگار) گفت نمیدونم و یه بگو مگوی کوتاهی هم با هم داشتن بعدش رفت بیرون و برگشت گفت ببخشید گوشی دست خانمم بود و دو تا فامیلی گفت و بسته ها تحویل گرفت و همین حین منم خریدم تموم شد و اومدم بیرون! دیدم با خانمش دو نفری اومدن اسنپ موتوری، و سفارشا رو گذاشت داخل خورجین، نشان رو زد و داد دست خانمش و داد زد "قبل از اینکه برسیم بهم بگو که یه وقت رد نکنم" صحنه خیلی جالب و جذابی برا من بود، گفتم اینا بعدا برا بچه هاشون تعریف میکنن منو بابات انقد سختی کشیدیم تو زندگی، باهم می رفتیم اسنپ موتوری :) همون لحظه هم یه جمله نثار همتی و دولت فعلی کردم. @Economic_puzzle | پازل اقتصاد 📈👱‍♂📉