•| 🖋 داستان کوتاه شما درباره چالش آرت عاشقانه💘 سلام ادمین راعیل ، خدا قوت این داستان ، یک عاشقانه دراماتیک است ـinfp دوست داشت دنیا را لمس کند، به جنگل برود، از رود خروشان گذر کند، گل ها را ببوید و با پرندگان و حیوانات بازی کند از بوته های کنار برکه توت بچیند و از بالای کوه هویج و بلوط وحشی جمع کند اما او اجازه هیچ یک از این کار هارا نداشت ، چرا که همسرش نگران او بود و میترسید او را از دست دهد چرا که بیماری قلبی سختی داشت و نمی توانست زیاد فعالیت کند مرد جوان همسرش را بسیار دوست داشت و هر روز برایش گل می‌چید اما همسرش این موضوع را درک نمی‌کرد و گمان میبرد که توسط آن مرد در خانه اش زندانی شده است هیچ کدام مقصر نبودند و یا نیست بدی نداشتند فقط چون از دو دنیای متفاوت بودند برای هم ناشناخته بودند و قدرت درک هم را نداشتند. 📌شما هم داستانای جذابتونو اینجا بفرستین:: https://daigo.ir/secret/15748834💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Art