هدایت شده از بشیرbasheer
خردادهای پرحادثه https://kayhan.ir/fa/issue/2147/3 ✍به قلم ؛محمد هادی صحرایی تحرّکوا باسم‌الله إلى الأمام و اعلموا أنّه «وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه» تقویم انقلاب اسلامی پر است از ایام‌الله و روزهای مهمی که هرکدامشان به اندازه یک تاریخ عمیق، خاطره گفتنی دارند و در مرور هرکدامشان می‌توان مظلومیت مقتدرانه بندگان خدا را تورق کرد. تاریخی که معلم انسانهاست بیش از آن که متعلق به سنگ و بنا باشد، به مردم همین چند ده ساله اخیری تعلق دارد که در آن حرکت کرده‌ایم و یکی یکی واقعیات مهمش را تجربه می‌کنیم. یا تاریخ، پس از انقلاب اسلامی بر روی دور تند حوادث افتاده یا ویژگی آخرالزمان و گونه گونی و فراوانی پیشامدها، گذر تاریخ را سریعتر نشان می‌دهد. ولی مهم آن است که انقلاب اسلامی که از ایران شروع شد و امروزه به دوردست‌ها رسیده و یکی یکی قلعه‌های کفر و نفاق و حیله را فتح می‌کند و تغییر ماهیت می‌دهد، همیشه با حوادث مهم همنشین بوده است. این حقیقتی زیباست که انقلاب اسلامی به تنهایی وظیفه به ثمر رساندن رسالتهای نیمه تمام انبیاء سلام‌الله علیهم و به انتها رساندن تاریخ را بر عهده گرفته است. خدا بر درجات سید شهیدان قلم بیفزاید و مردمان را با اندیشه‌های زلالش آشنا کند که جایش در این دوران خالی است. نمی‌توان از انقلاب اسلامی گفت و از خردادهای پرحادثه‌اش راحت گذشت. که هرگز انقلاب اسلامی از این ماه راحت نگذشته و راحت نگرفته است. خردادها ماه امتحانات و ابتلائات بزرگ است. عیان شدن و اوج مبارزه مردم ایران به رهبری خمینی کبیر در 15 خرداد 1342 یکی از مهم‌ترین روزهای انقلاب است که بی‌آن نمی‌توان انقلاب اسلامی را شناخت. شاید بتوان گفت یکی از تفاوتهای لیبرالها، کمونیستها و نحله نفاق با انقلابیون از همین روز شروع می‌شود. آنها نمی‌توانند ریشه اسلامی انقلاب به رهبری روحانیِ مجتهد و متدین و مبارز را ببینند و بپذیرند. از همین روست که تحلیلشان از انقلاب اسلامی همان تحلیل 40-50 سال پیش است و دعوای آمریکا و ایران را نیز از جنس دعوای خواهر برادری بر سر پرتقال می‌دانند و معتقدند با نشست و برخاست و خنده و دست دادن و روبوسی و صلوات بر گذشته، می‌توان این کدورتها را بر طرف کرد و با نامه نوشتن به آنجلینا دنیا را دوباره ساخت. به همین لوسی. سیاست کنار آمدن با کدخدا اگرچه سیاست لیبرالها از اول انقلاب بود و بارها به منافع کشور آسیب جدی زد ولی اوج این تفکر ساده‌لوحانه در همین هشت سال اخیر باعث شد که مردم با گوشت و پوست و استخوان خود بلاهت آن را درک کنند. با سفره‌هایی که هر روز خالی‌تر و زندگی‌هایی که هر روز سخت‌تر می‌شود و لجبازی عده‌ای مأمورِ غربزده که می‌خواهند به هر قیمت ممکن ملت نجیب خود را به خواستگاری دیو ببرند. ظاهر شیک و حرف‌های پرتقالی این عده به گونه‌ای است که گویی پشتوانه منطقی عمیقی دارد و طرحی وطن دوستانه و خیرخواهانه برای مردم خود دارند ولی در عمل آنچه عیان است، «تقریباً هیچی» است که مثل شعار «لاحکم إلا لله» ماند. « برجام » معاهده‌ای خسران بار و تاریخی است که با ‌اشتباهات فنی، فضاسازی و اغراق گویی، توانست زیربنای صنعت بومی هسته‌ای را متوقف، و اقتدار سیاسی کشور را مخدوش کند، دست مردم را ببندد، اعتماد عمومی و امیدواری آنها به حضور در انتخابات را به پایین‌ترین حد ممکن در تاریخ انقلاب اسلامی برساند، تورم بی‌سابقه و ناباورانه به وجود آورد، عمر گرانمایه دو دولت را هدر دهد و به جای روحیه تحرک و پویایی، دولت را دولتی دیمی، نشسته و منفعل کند که منتظر باران از آسمان بی‌ابر برجام است. توانست وزارت امور خارجه‌ای را که باید دنبال فعال کردن دیپلماسی اقتصادی، تولید قدرت سیاسی، زمینه‌سازی فرهنگی و... باشد، به «وزارت امور برجام و کدخدا » تبدیل کند. بی‌شک آیندگان با سرافکندگی از برجام یاد خواهند کرد و مسببین آن، چه آنها که آن‌را به مردم تحمیل کردند و نخوانده امضا زدند و چه آنها که برای چنین روزی، بیست دقیقه‌ای و با اضطراب آن‌را مصوب کردند و چه آنها که سکوت کردند و چه آنها که هنوز هم به مردم دروغ می‌گویند و نشانی غلط می‌دهند را با بی‌رحمی قضاوت خواهند کرد. برجام باید در متن کتب درسی قرار گیرد و آیندگان به بصیرت خمینی کبیر در بی‌اعتمادی به لیبرال‌ها و خامنه‌ای حکیم در بی‌اعتمادی به آمریکا و اروپا پی ببرند. جهان دید و دانست که گروهی فلسطینی بی‌پناه و اردوگاه‌نشین توانستند با مقاومت و میدان‌داری و اعتماد به خدا و بازوان جوانانشان، هیمنه اسرائیل را در شکست‌ناپذیری به افسانه تبدیل کنند و آمریکا را در حمایت از رژیم گرگ صفت صهیونی به عقب‌نشینی وادارند و... و در همین روزها گروهی بسیار مدعی با سطح توان ناچیز می‌خواستند مسایل ایران و آمریکا را با دوگانه‌سازی دیپلماسی و میدان حل کنند. مثل اینکه کسی معتقد باشد ماشین یا باید گاز داشته باشد یا ترمز.