سهمیهی خاص
میگفتند: فلان کشور فلان کار پیچیده وبهتانگیز را انجام داده.
شهید تهرانی مقدم میگفت: «خداروشکر، پس ما بهترش را میتوانیم انجام بدهیم».
با تعجب و انکار نگاهش میکردند، ادامه میداد:«دو دلیل دارم: اول اینکه خیالمان راحت است که این کار شدنی است؛ دوم اینکه ماشیعهایم و سهمیهی نصرت الهی به ما تعلق میگیرد، نه به نامسلمان ها».
همه به این زودی راضی نمیشدند؛ اما او به نصرت الهی مطمئن بود و میگفت: «نصرت الهی این نیست که بنشینیم ودعاکنیم تا راه حل بیاید به ذهنمان؛ نصرت الهی یعنی اینکه مثلا اگر غیرمسلمانی ۱۵ بار باید دستگاهی را تست کند تا ایرادش را پیدا کند، برای شیعه در دومین بار ایراد معلوم میشود.»
بعضی فکر میکردند حاج حسن آخر اعتماد به نفس است؛ اما او به چیز دیگری اعتماد داشت...
کتاب امواج ارادهها، صفحه۳۴
#بریده_کتاب
#امواج_اراده_ها
https://eitaa.com/imamrezamosqeahvaz