✅لاشخورها! با دم شیر بازی بس است ✍محمدرضا باقرزاده خروس و شيرى باهم رفيق شده و به صحرا رفته بودند. شب که شد خروس برای خوابيدن روى يک درخت رفت و شير هم پاى درخت دراز کشيد . هنگام صبح خروس مطابق معمول شروع به خواندن کرد . روباهى که در ان حوالى بود به طمع افتاد و نزدیک درخت امده و به خروس گفت: بفرمائيد پائين تا به شما اقتدا کرده و نماز جماعت بخوانيم! خروس گفت : همان طورى که مى بينى بنده فقط مؤذن هستم ، پيش نماز پاى درخت است او را بيدار کن. روباه که تازه متوجه حضور شير شده بود ، با غرش شير پا به فرار گذشت. خروس پرسید : کجا تشريف مى بريد؟ مگر نمى خواستيد نماز جماعت بخوانيد؟ روباه در حال فرار گفت : دارم مى روم تجدید وضو کنم !😂😂 این حکایت را نقل کردم که بگویم این روزها که مشتی اراذل و اوباش بر کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر واق واق می کنند، برخی خوشخیالان که از واق واق آنها قند بازگشت شاهنشاهی در دلشان آب می‌شود باید بدانند فرزندان و برادران شهید حاج قاسم سلیمانی در پای درخت تنومند انقلاب نمرده اند که لاشخورها از درخت انقلاب بالا بروند و بر کشور شیران جولان بدهند. به نفعشان است با دم شیر بازی نکنند و به درون لانه های نکبت خود بخزند و‌‌ بیش از این عرض خود‌ نبرده و زحمت خلق ندهند که صبر شیران وطن حدی دارد... @Emam_kh