🌴
شگفتزدگی سفیر انگلیس‼️
✅ اولین بار بود که میزبان یکی از داوطلبان ریاست جمهوری میشدم؛
بهار سال ۱۳۹۲ بود و تازه مسئولیت اداره مدرسه علمیه دزفول را بر عهده گرفته بودم که مصادف با تبلیغات ریاست جمهوری شده بود.
با درخواست از مرکز استان خوزستان، قرار شد دکتر
#سعید_جلیلی میهمان علما و طلاب شهرستان دزفول باشد.
گروههای مرتبط با روحانیت را از شهرهای اقماری دعوت کرده و همه منتظر ورود ایشان بودند و بنده هم دلواپس رسیدن میهمان.
مرتب با رابط ایشان تماس میگرفتم؛
نیمههای مسیر جاده اهواز- دزفول رسیده بودند که تماسها برقرار شد و ادامه یافت تا گفتند که به ورودی شهر رسیدهاند🤲
نشانی محل جلسه را دادم و چشم به انتهای خیابان دوخته بودم و منتظر کاروان و کارناوال خودروهای دکتر جلیلی و همراهانش بودم که ناگهان یک وَن سفید رنگی جلوی مدرسهما ترمز کرد؛ ناباورانه دیدم
#دکتر_سعیدجلیلی با لباسی ساده پیاده شد؛ بدون هیچ اسکورت و محافظانی که برای سایرین متعارف بود.
بله تمام همراهان دکتر از راننده و محافظ گرفته تا فیلمبردار و دستیار، همان ۶-۷نفر از جوانانی بودند که درون وَن از تهران همسفر ایشان بودند...
مجلس دیدار و سخنرانی و گفتگوهای بسیار صمیمانه با علما و طلاب شمال خوزستان بدون کمترین تشریفاتی برگزار شد.
در ورای مباحث عالمانه، سادگی و سلوک متواضعانه دکتر جلیلی که ۶سال بود مسئولیت یکی از کلیدیترین ارکان امنیتی کشور، یعنی "دبیری" «شورای عالی امنیت ملی» را به عهده داشت، همه را مجذوب خود کرده بود؛
کسیکه در همان زمان، مذاکره کننده ارشد و مقتدر جمهوری اسلامی با کشورهای 1+5 بود؛ کسیکه مذاکراتش با کاترین اشتون مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، خبرنگاران تمام خبرگزاریهای معتبر جهان را ساعتها زیر آفتاب یا برف و باران نگه میداشت تا کلامی از او بشنوند...
حالا او را از آبادان تا اهواز و دزفول با یک وَن و چند جوان خوشمشرب و بیحاشیه در دزفول میدیدیم و دوستان با خود میگفتند: کاروان تشریفات و تامین امنیت اروپایی کجا و "وَنِ تنها" در جادههای خوزستان کجا؟!...
اینجا بود که به چشم خود دیدیم، اصولا بزرگان جامعه شیعه را، ابهت روحی و هیمنه معنوی در سادهزیستی، از هرنوع دبدبه و کبکبه ظاهری جذابتر و بانفوذتر میکند و جلیلی مقتدر، بیتکلفی را از رهبران معنوی شیعه آموخته بود و لابد خوانده بود که «پالیوز» سفیر انگلیس در بغداد دو سال بود که در خواست دیدار با شیخ اعظم، شیخ مرتضی انصاری، زعیم برجسته و رهبر علمی و معنوی شیعیان را به سفیر ایران در بغداد داده بود تا وساطت کند!
روزی سفیر ایران به پالیوز خبر داد که شیخ طائفه، مرجع بزرگ شیعیان، امروز به قصد زیارت قبر "سلمان فارسی" به مدائن و بغداد سفر میکند...
هر دو سفیر که تا آن روز، شیخ انصاری را ندیده بودند، به خارج از بغداد رفته و همراه با گروه کثیری از مردم منتظر رسیدن شیخ ماندند؛ چون ازدحام مردم زیاد بود، از جمعیت جدا شده و جلوتر از جماعت ایستادند تا کاروان شیخ فرا رسد؛ در این چشمانتظاری بودند که ناگهان صدای صلواتهای پیاپی، سفیران منتظر را به خود آورد و دیدند که مردم به دور "
پیرمردی الاغ سوار" حلقه زدهاند...
سفیر ایران دست به پیشانی خود زد و با تاسف گفت: گویا باز هم از دیدار محضر شیخ اعظم محروم شدیم...؛ اما پالیوز سفیر انگلیس که از سادگی و بیتکلفی شیخ انصاری بُهتزده شده و به وجد آمده بود، گفت: "به خدا سوگند، این پیرمرد یا عیسای مسیح است یا نایب اوست!
(برگرفته از کتاب فاتحان اقالیم سبعه صفحه ۳۱۷)
✍و امروز دوباره بخاطر میآورم، سادهزیستی و بیتکلفی جلیلی که حاکی از غنای نفس و مناعت طبع اوست، پشتوانه روحی او در صیانت از منافع ملیما در مقابل بیگانگان و راز پاکدستی و امانتداری او نسبت به بیتالمال ما ایرانیان است.
✍منصور کیانی- خردادماه ۱۴۰۳
پ.ن:
🔺سادهزیستی
امام خمینی، او را رهبر بزرگترین انقلاب دینی و بنیانگذار جمهوری اسلامی کرد؛
🔺سادهزیستی
امام خامنهای، او را کوران حوادث جهان معاصر، تبدیل به یگانه دوران کرده است؛
🔺سادهزیستی
مهاتما گاندی، او را برای نجات هندوستان از چنگال انگلستان، توانا کرد؛
🔺سادهزیستی
نلسون ماندلا، او را منجی آفریقای جنوبی و قهرمان قاره آفریقا در برابر گردنکشان آمریکا و اروپا ساخت.
🌴سادهزیستی بزرگان، بخش جداناپذیر شخصیت آنها در عدالتخواهی، ظلمستیزی، مهربانی با مردم، مقابله با ویژهخواران، فسادستیزی و مدیریت فداکارانه و حکیمانه آنهاست که اگر عوامفریبانه نباشد، مانع جمع شدن فرصتطلبان دغلباز در اطراف آنها میشود؛ مثل
شهیدرئیسی که ساده آمد و سالم رفت🤲
صفحاتمجازی محمدعلی رامین
eitaa.com/maramin
https://farsnews.ir/Mohammadali_Ramin