✍ برای دردهای عمیق و به استخوان‌رسیده‌ی آخرالزمان، پناهگاهی لازم است؛ که بتوان همه‌ی زخمها را یکجا، همانجا، زار زد... نمی‌توان در نبردِ عظیم و وارد شد؛ اما دائمی ... هر روز .. هر لحظه ... از چشمه‌‌های ننوشید و قدرت نگرفت! رازِ همان عشقی که تو در سینه نهانش کردی، و به موطن مرموزش | | رساندی ؛ کم‌کم دارد از گوشه‌ی قدس ، طلوع می‌کند! ▪️