#words #idiom
لغت / اصطلاح
🔮 backward / adjective
1⃣ towards the back
به پشت ، به عقب
🔸 a backward step
یک قدم به عقب
2⃣ slow to learn or change
عقب مانده ، عقب افتاده
🔸 They live in a backward part of the country, where there is no electricity.
اونا پشت کوه (جای عقب افتاده) زندگی میکنن، جایی که برق نیست.
🔮 backwards /adverb
1⃣ away from the front; towards the back
رو به عقب ، عقب عقب
🔸 He fell backwards and hit the back of his hand
او از پشت افتاد و پشت دستش آسیب دید.
2⃣ with the back or the end first
از آخر به اول ، برعکس ، وارونه
🔸 If you say the alphabet backwards, you start with 'Z'
اگر الفبا رو برعکس بگی، با 'Z' شروع میکنی.
🔮backwards and forwards /idiom
first one way and then the other way, many times
پس و پیش ، عقب و جلو
🔸 The dog ran backwards and forwards.
سگ چندین بار به عقب و جلو دوید.
🏡
eitaa.com/English_House 🏡