🔻اوصاف هویّتیِ اغتشاش‌گران 🖊 مهدی جمشیدی ۱🔸- این بخش از اغتشاش‌گران که نوجوان و جوان هستند، گرفتار «سبک زندگیِ غربی» شده‌اند، و چون اندک هستند نباید وضع آنها را به حاکمیّت نسبت داد. هر جامعه‌ای به صورت طبیعی، «ریزش ‌های هویّتی» دارد. پس نزاع بر سر «سبک زندگی» است و انگیزۀ آنها، «فرهنگی» است نه «سیاسی»، امّا خواه‌ناخواه چون در پی استقرار «نظم فرهنگیِ دیگر»ی هستند با حاکمیّت هم درگیر می‌شوند و بهانه ‌جوییِ سیاسی می‌کنند. سیاست، گرانیگاه آنها نیست، بلکه همچون مقدّمه‌ای است برای «شرع ‌زدایی از سبک زندگی». مسألۀ اینان، «لذّت» است نه «سیاست». ۲🔹- افق مشترکِ معنایی با حاکمیّت ندارند و در یک «جهانِ ذهنیِ متفاوت» به سر می‌برند. ازاین‌رو، «مصرف فرهنگی» ‌شان نیز خارج از چهارچوب ‌های رسمی و عرفی هست. «فضای مجازیِ غربی»، به «جهانِ متمایزِ» اینان تبدیل شده است و آنها، شهروند و ساکن این جهان هستند. «خودبسندگیِ رسانه‌ای»، آنها را هرچه بیشتر از واقعیّت‌ های جامعه و حاکمیّت، بیگانه کرده است. وقتی «زیست ‌جهانِ رسانه‌ای»، متفاوت شد، ارزش‌ها نیز دگرگون خواهند شد و فقط جغرافیایی فیزیکی، مشترک باقی خواهند ماند. در این رویداد، آنها با همان ارزش‌ها و نظام معناییِ فضای مجازی ‌شان به میدانِ واقعیّت و خیابان آمدند. ۳🔸- «بی‌ایدئولوژی» هستند و با «اخلاق» و «فضیلت»، بیگانه‌اند. غرق در زندگی روزمرّه و لذّت‌های آن هستند و به چیزی بیش از «خواسته‌های شخصی» نمی‌اندیشند. دنیای‌شان به اندازۀ لذّت ‌های محسوس ‌شان است. هیچ خطّ قرمزی ندارند و همه ‌چیز را توجیه می‌کنند؛ چون ارزش‌ها را نسبی و دلبخواهانه می‌بینند و تفسیر می‌کنند. از آنجا که فقط به خودشان و لذّت ‌های‌ شان می‌اندیشند، «خودمحور» و به زبان فلسفی، اومانیست هستند. چیزی فراتر از «خواسته‌ها»ی‌شان را معتبر قلمداد نمی‌کنند و هیچ نظم و قاعده‌ای که بخواهد بر آن حاکم باشد را نمی ‌پذیرند. ۴🔹- «بی‌مایه» و «شکننده» هستند و بی‌درنگ به خود آمده و اظهار پشیمانی می‌کنند. قدرت «مقاومت» ندارند و با اولین مواجهۀ قانونی در هم می‌شکنند. اگرچه در فضای مجازی، رجزخوانی می‌کنند و حریف می‌طلبند اما همین که در فضای واقعی در چنگال قانون اسیر می‌شوند، همۀ گفته ‌های خود را پس می‌گیرند. این امر، هم ناشی از هراس و ضعف شخصیّت است و هم برخاسته از هیجان ‌زدگی‌های کور که آنها را به تحرّک واداشته است. ۵🔸- از «قدرتِ» خودشان و حاکمیّت، برداشت نادرست دارند. تصوّر می‌کنند که می‌توانند با این قبیل تحرّک ‌های جزئی و سخیف، نظام سیاسی را ساقط کنند و به تعبیر غلط خودشان، انقلاب ایجاد کنند. هم خودشان را قوی می‌انگارند و هم حاکمیّت را ضعیف. این‌گونه می‌پندارند که نظام جمهوری اسلامی، «رو به زوال» است و با همین مواجهه ‌های خیابانی، فروخواهد پاشید. همچنین خودشان را «انبوه» تصوّر می‌کنند؛ چنان ‌که باید گفت فریب‌های فضای مجازی، خودشان را نیز دچار «خطای تحلیلی» کرده است. در قضاوت، به‌شدّت کوته ‌فکر و سطحی هستند و نمی‌توانند قدم‌های بعدی را طراحی کنند. همین که توانمندی حاکمیّت در بازدارندگی را مشاهده کردند، ناگهان فروریختند و در خود شکستند؛ چراکه تخمین واقعی و موجّهی از جامعه و حاکمیّت نداشتند. ۶🔹- بیشتر از «شناخت»، در چنبرۀ «میل» گرفتار هستند؛ یعنی «می‌خواهم ‌های نفسانی» ‌شان آنها را استحاله کرده است. از نظر شناختی و معرفتی، فقیر هستند اما میل‌ها و خواسته ‌های ‌شان اجازه نمی‌دهد که به مرحلۀ تغییر باورها نزدیک شوند. سخت در طلب «لذّت» و «سرخوشی» و «ولنگاری» و «رهایی» هستند و شنیده‌ها و پندها و تجربه‌ها را به سرعت فراموش می‌کنند. در برابر «فشار قانون» می‌شکنند نه «قوّت استدلال». ۷🔸- در مرحلۀ «کشف حجاب»، متوقف نخواهند ماند، بلکه مدّتی بعد، پیشتر خواهند رفت و خواسته‌های ضدّارزشیِ دیگری را مطرح خواهند کرد. هدف‌شان استقرار یک بستۀ کامل از «سبک زندگیِ غربی» است. هرچه که بتوانند پیش می‌روند و به حداقل‌ها بسنده نمی‌کنند. خواسته ‌های ‌شان برای خودشان تکراری می‌شود و ازاین‌رو، در پی «تجدید خواسته» هستند. آنچه که تاکنون طلب کرده‌اند، فقط «خواستۀ اکنون»‌شان بوده است. ۸🔹- بسیاری از آنها «آسیب ‌دیدۀ اجتماعی» هستند؛ یعنی یا مواد مصرف می‌کنند، یا درگیر مسألۀ طلاق هستند، یا ارتباط ‌های عاطفیِ شکست ‌خورده دارند، یا در متن روابط نامشروع و غیراخلاقی قرار گرفته‌اند، یا مجازی‌زده و سرگردان هستند، و ... . به‌ هرحال، عقده‌ها و گره‌ها و بحران‌ها و محرومیّت ‌های شخصی را تجربه کرده‌اند و انتخاب‌های فرهنگی و سیاسی ‌شان، متأثّر از «اوضاع‌ ‎و احوال نابسامان»‌شان است. در بازی زندگی، باخته‌اند و می‌خواهند انتقام اختلال ‌های فردی خود را از جامعه و حاکمیّت بستانند. 🖇منتشرشده در خبرنامۀ دانشجویان ایران: https://iusnews.ir/fa/news-details/454989/ ┄┅┅❀🌷🌺🌷❀┅┅┄