💢 نامزد باید سر در بیاورد -۲ ۶) نامزد فاقد تشخیص و عمق، به جای این که متوجه باشد هر پرسش اقتصادی، پاسخ دقیق خود را می طلبد، معمولا یا مانند یک منتقد عوام فقط وضع موجود را تخطئه می کند و یا به ناچار، پاسخ قالبی از پیش ساخته و کلیشه ای در آستین دارد و همان را برای انواع پرسش های متنوع ارائه می کند! تصویر طنز آمیز چنین شخصیتی، می شود ماجرای شاگرد درس نخوانی که از مختصات جغرافیایی همه کشورها، فقط "افغانستان" را بلد بود و چه درباره پاکستان و ایران سوال می شد و چه درباره برزیل و آرژانتین و بنگلادش، می گفت: "کشوری است که با افغانستان مرز مشترک دارد [یا] ندارد، و اما افغانستان...!". اما طنز تلخ و واقعی چنین شخصیتی، همان دولتمردی است که ۱۱ سال قبل در تبلیغات انتخاباتی، یک کلید را نشان داد و در برابر هر چالش و مشکل اقتصادی گفت "باید تحریم ها لغو شود تا فلان و بهمان مشکل هم حل شود"! او دربست، حل همه مشکلات را متوقف به لغو تحریم ها و آمدن سرمایه خارجی کرده بود؛ اما بعد از ۸ سال، در حالی رفت که ۴ میلیارد دلار بیشتر سرمایه گذاری جذب نکرده بود. در عوض، شمار تحریم ها را به دو برابر رسانده و فروش نفت را به چند صد هزار بشکه فرو کاسته بود. خزانه جارو شده بود؛ به علاوه کسری بودجه کمر شکن، و بدهی ها و تعهدات مالی انباشته؛ بنابراین، طبیعی بود که تورمی سنگین را به یادگار بگذارد. ۷) چنان عبرت هایی، ناظران را نگران می کند، هنگامی که می بینند فلان نامزد انتخاباتی می گوید من هیچ سر رشته ای از اقتصاد ندارم و سوالات جدی اقتصادی را از مشاورانم بپرسید(!) و یا این که او و مشاورانش، پاسخ هر پرسش مصداقی اقتصادی را به عبارت کلی "باید تحریم ها لغو شود و سرمایه گذاری خارجی بیاید" حوالت می دهند؛ و این دغدغه، جدا از نگرانی دیگر درباره جمع نقیضین، میان مشاوران مدعی عدالت خواهی و طرفداران دو آتشه نظام سرمایه سالاری است. هنگامی که نامزدی بگوید چندان از اقتصاد سر در نمی ‌آورد، طبیعی است که از یک سو به اقتضای دریافت فطری خود بگوید "قرار نیست برنامۀ جدید بنویسیم و سیاست جدیدی اجرا کنیم. قدم اول ما این است که مسیری را که دولت پیش گرفته، ادامه دهیم"؛ اما چند روز بعد، در اثر فشار برخی حامیان بی صداقت (مبنی بر این که باید ادبیات را عوض کنی و گرنه حمایت نمی کنیم)، تحلیل همان ها را بازگو و ادعا کند که شاخص های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ نا مطلوب بوده است! این رویکرد متناقض در حالی است که قضاوت منصفانه، مقایسه آمار ها و شاخص های سه سال اخیر، با سه سال پایانی دولت قبل (۱۳۹۷- ۱۴۰۰) است؛ مقایسه ای که نشان می دهد  بسیاری از شاخص ها مثبت شده، یا از شدت شاخص های منفی، کاسته شده است. ۸) جای دوری نرویم. محتوای نشست اعضای دولت قبل با آیت الله رئیسی در مرداد ۱۴۰۰ -زمانی که هنوز کابینه جدید، از مجلس رای اعتماد نگرفته بود- ویترین وضغیتی است که تحویل شهید رئیسی شد: - اسحاق جهانگیری در این جلسه می ‌گوید:«واقعا شرایط کشور دشوار است. ما تقریبا کم‌ سابقه ‌ترین دوران ۴۰ ساله را داشتیم. با اینکه جنگ تحمیلی را هم داشتیم. توی شرایطی که به ‌هرحال با فشار خارجی، آمریکایی ‌ها و مسائل ما در منطقه، مسائل داخلی بسیار سخت شده بود. این شرایط کرونا، این شرایط خشکسالی، منابع کشور هم که ته کشیده، این هم شرایط دشوار بودجه، شرایط اقتصاد دشوار شده، بالاخره آقای رئیسی در چنین شرایطی مسئولیت اداره کشور را بر‌عهده گرفته ‌اند.» - وزیر وقت صمت: «در برق صنایع، ۶۰ درصد شب‌ها و ۳۰ درصد روزها برق هست. برق فولادمان هم ۵۰ درصد بعضی مواقع وصل است و بعضی مواقع قطع و الان تولیدمان کاهش داشته است.» - وزیر وقت نیرو: «جناب آقای رئیسی در جریان باشند که با توجه به کاهش نسبی دما، خوشبختانه فعلا امکان افزایش تولید برق فراهم شده؛ منتها این افزایش مرتب نیست؛ یعنی ما حتی ۷۰ درصد تا ۸۰ درصد هم در بعضی مواقع قطعی داشتیم....». [ظرفیت نیروگاهی در دولت‌ هفتم و هشتم ۶۰ درصد، در دولت‌ نهم و دهم ۶۸ درصد، اما در دولت‌ روحانی تنها ۲۳ درصد رشد کرد] - وزیر وقت جهاد کشاورزی: «برای گندم ۱.۲ میلیارد دلار و برای روغن ۱.۱ میلیارد دلار نیاز داریم؛ علاوه بر ارزی که مربوط به نهاده‌های دامی است و اگر بخواهیم آن‌را ثابت نگه داریم، یک میلیارد دلار هم اینجا نیاز داریم.» 💢 ادامه دارد