از سواد اینستاگرامی تا علم شوفری! (یادداشت روز)
1- ماکس پلانک (Max Planck) پس از دریافت جایزه نوبل فیزیک در سال 1981 به یک تور علمی در آلمان رفت. او هر جا دعوت میشد یک سخنرانی مشابه درباره «مکانیک جدید کوانتوم» ایراد میکرد. پس از مدتی شوفِر او که متن سخنرانی را از حفظ شده بود گفت:
«آقای پلانک! نظرت چیست در مونیخ، من بهجای تو سخنرانی کنم.
تو ردیف جلو بنشین و کلاه شوفری مرا به سر کن. من هم سخنرانی تو را برای حاضرین از حفظ بخوانم. برای هر دوی ما تنوع خواهد بود.» پلانک خوشش آمد و قبول کرد! آن روز عصر راننده «پلانک» یک سخنرانی طولانی و عالی راجع به مکانیک کوانتوم برای حضار ایراد کرد. پس از پایان سخنرانی یک استاد فیزیک از جا بلند شد و سؤالی پرسید. شوفِر خود را عقب کشید و گفت: «هرگز تصورش را هم نمیکردم کسی در شهر مدرنی مثل مونیخ چنین سؤال ساده و پیش پا افتادهای بپرسد. شوفر من همین حالا به اینجا آمده و جواب سؤال شما را خواهد داد.»(!)
به قول «چارلی مانگر» (سرمایهگذار معروف آمریکایی) ما دو نوع علم داریم: علم واقعی و علم شوفِری. «علم واقعی»، دانشی است که فرد برای فهم آن، زمان و تلاش فراوانی صرف میکند. در حوزهای مشخص سالها تلاش میکند، کتابها میخواند، تمایل دارد مقالههای طولانی و دقیق بنویسد و... «علم شوفِری» اما دانشی است که مال فرد نیست و فرد صرفا یاد گرفته با یک جستوجوی ساده گوگلی آن را تهیه و طوطیوار تکرار کند. در واقع جمعآوری بدون تفکر و زحمت یکسری اطلاعات است. مطالب این عده، یکطرفه، کوتاه، و در اکثر مواقع بهدلیل تلاقی دانش ناقصشان، مضمونی انتقادآمیز و خودپسندانه دارد. آنها بیش از هر چیز، شبیه یک هنرپیشهاند. مثل گویندگان خبر، معمولا ظاهری آراسته و بزککرده دارند و...(برگرفته از کتاب هنر شفاف اندیشیدن، اثر رولف دوبلی) البته از نگاه ما تمام مشاغلی که اینجا نام بردیم بهویژه همین شغل شوفری مورد احترام هستند و اینجا صرفا برای تبیین یک نکته مهم جامعهشناختی، این مطالب را عینا از یک کتاب نقلقول کردیم.
2- در جامعهشناسی علم میخوانیم، «رسانه» یک تکنولوژی است و هر تکنولوژی نیز بهطور طبیعی دارای فواید و مضراتی است. اینکه صاحبان و سازندگان تکنولوژی در زمان کار بر روی ساخت آن، از همان ابتدا صرفا بهدنبال فواید آن بودهاند یا بعضا بهدنبال بهرهبرداری از مضرات آن هم بودهاند یا خیر، موضوعی است که روی آن بحثهای کارشناسی زیادی شده و ما اینجا قصد پرداختن به آن را نداریم. آنچه ما در این نوشتار بهدنبال بررسی آن هستیم این است: «هر تکنولوژی در کنار فواید زیاد آن، میتواند مضراتی نیز داشته باشد.» شما به هر تکنولوژی تأکید میشود هر تکنولوژی نگاه کنید، میتوانید مضرات آن را در کنار فوایدش ببینید. مثال دمدست و امروزی آن، همین فضای مجازی و اینترنت است که در دوران همهگیری کرونا و تعطیلی حضوری کلاسهای درس در دانشگاه و مدارس، توانست تا اندازه قابل قبولی از بروز بحران تحصیلی و علمی دانشآموزان و دانشجویان جلوگیری کند. اما اُفت تحصیلی، اعتیاد دانشآموزان کمسن و سال به فضای مجازی و بعضا حتی بروز عارضههای جسمی از جمله مضرات چنین تکنولوژی است که خانوادههای دانشآموزان، بهتر از هر کسی با این معضلات آشنا هستند چرا که با آن دست به گریبانند. یکی از مهمترین و امروزیترین مضرات این فضا و این تکنولوژی، تربیت آدمهای «همهچیز دان هیچچیز ندان» است. همینطور ترویج «سواد شوفری»!
شاید یکی از تلخترین و مشمئزکنندهترین تجربیاتی که بسیاری از ما شاهد آن بودهایم، مواجهه با چنین افرادی است. ذهنهایشان مملو از اطلاعات سطحی و ناقص در همه زمینههاست. از علم سیاست و اقتصاد بگیر تا تاریخ و جغرافیا و حتی زیستشناسی و پزشکی. راجع به همهچیز اظهارنظر میکنند. ریشه «عدم توسعهیافتگی» یک کشور را برایت در کسری از ثانیه یافته و بلافاصله راهحلی نیز برای آن ارائه میدهد در حالی که چیزی نزدیک به 300 سال است که بزرگترین اندیشمندان حوزه «اقتصاد و توسعه» بهدنبال این ریشهها هستند و در این زمینه شاید صدها نظریه و کتاب نوشتهاند و با این حال هنوز مدعی نیستند، راهحلی که ارائه کردهاند، بتواند صددرصد راهگشا باشد.
ذهنهای مسخشده، رسوبیافته و شکلگرفتهای که دیگر نمیتوانند حتی فکر کند. فضای مجازی بهجایشان فکر میکند، بهجایشان تحلیل میکند، بهجایشان تصمیم میگیرد، بهجایشان رای میدهد، بهجایشان خرید میکند و بهجایشان راهحل ارائه میدهد و این در حالی است که او فکر میکند، خودش در حال انجام این کارهاست. بدیهیترین مسائل را «کج» میفهمد و سادهترین امور را بد!