#داستان_شب
💥ماجرای خواستگاری حضرت علی از حضرت فاطمه
*حضرت علی(ع) می فرماید: نزد رسول خدا رفتم. آن حضرت وقتی مرا دید خندید و فرمود: «ای اباالحسن چه شده؟» خویشاوندیم را با آن حضرت و سابقه خود را در اسلام بیان کردم و از یاوری ها و جهاده ایم با آن حضرت سخن گفتم. فرمود: «علی راست می گویی، بلکه تو بهتر از آنی که خود گفتی.»
سپس عرض کردم: «ای رسول خدا، فاطمه(س) را همسر من قرار می دهی؟» فرمود: «پیش از تو کسان دیگری نیز چنین درخواستی کرده بودند و من خواسته آنان را با فاطمه در میان گذاشته ام، اما در چهره او آثار نارضایتی مشاهده کردم. لختی درنگ کن تا باز گردم.»
پیامبر به نزد فاطمه رفت. فاطمه بر پای ایستاد و ردای پیامبر را برگرفت، نعلین از پای آن حضرت به در آورد و برای وضو آب آورد و به دست خود، پیامبر را وضو داد و دو پای آن حضرت را شست و آنگاه نشست. پیامبر به او فرمود: «فاطمه» پاسخ داد: «بلی... بلی ای رسول خدا، کاری دارید؟» فرمود: «علی پسر ابوطالب، کسی است که به مراتب خویشاوندی و فضل و اسلام او به نیکی آگاهی. من از پروردگارم درخواسته ام که تو را به همسری بهترین و محبوبترین مخلوقش درآورد. اینک ازدواج با تو را پیشنهاد داده است. تو خود در این باره چه نظری داری؟» فاطمه خاموش ماند، ولی رویش را برنگرداند. رسول خدا نیز در چهره او آثار ناخشنودی مشاهده نکرد. پس آن حضرت برخاست در حالی که میفرمود: «اللّه اکبر، سکوت او قبول این پیشنهاد است.»
سپس جبرئیل به نزد محمد(ص) آمد و گفت: «ای محمد، او را به همسری علی بن ابیطالب درآور که خدا او را برای علی و علی را برای او پسندیده است.»
علی(ع) گفت: سپس پیامبر(ص) فاطمه را به همسری به من داد. پیش من آمد و دستم را گرفت و فرمود: «به نام خدا برخیز و بر برکت خدا بگو: ماشاء اللَّه لا حول و لا قوة الا باللَّه و توکّلت علی اللَّه.» سپس دستم را گرفت و در کنار خود نشاند و آنگاه فرمود: «بار خدایا! این دو محبوبترین مخلوقات در نزد من هستند. پس تو هم این دو را دوست بدار و در نسل آنها برکت قرار ده و از جانب خودت نگاهبانی بر آنان بگمار. این دو و فرزندانشان را از شر شیطان مصون بدار.»
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#تبلیغ_غدیر_واجب_است