⃣1⃣ 🌸حسن 🍃ع🍃 بود و حسین 🍃ع🍃 هم نوزادی شیرین خانه را جارو کرده بود. لباس بچه ها را شسته بود، آب از چاه آورده بود و حالا باید برای خانه نان می پخت گندم ها را که در آسیاب سنگی ریخت و شروع کرد به چرخاندن. صدای گریه حسین 🍃ع🍃هم بلند شد. در خانه را هم زدند ، از پای آسیاب برخاست، گهواره طفلش را تکان داد و چادر به سر کشید در را که باز کرد... سلمان سلام داد: 🌺سلام و تعارفش کرد،داخل شد. نزدیک ظهر بود وقت آمدن همسرش. سلمان نگاهی به آسیاب کرد و دستان فاطمه🍃 س🍃 را زخمی دید و صدای گریه حسین... رفت کنار آسیا و عرضه کرد: "من می‌توانم کمک کنم؟" 👤کار سلمان که تمام شد، به مسجد رفت. علی 🍃ع🍃را که دید و ماجرا را تعریف کرد. علی 🍃ع🍃 ناراحت، راهی خانه شد؛ فاطمه 🍃س🍃 آرام خوابیده بود. حسین 🍃ع🍃 آرام‌تر.... ⭕️ زن برای خدا عاشقانه کارهای خانه را مدیریت می کند. مرد هم کار بیرون را، جهاد در راه خدا می داند. ➖خدا وعده داده است در قرآن بیش از صد بار یاری می کند. یاری کننده های دین را . 📚برگرفته از کتاب:مادر🍃نرگس شکوریان🍃 🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼 🏴 @Etr_Meshkat