#غم_نامه_کربلا_لهوف
قسمت 3⃣
🔸نامه يزيد به وليد فرماندار مدينه...
▫️پس از آن كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم از قتل حسين عليه السّلام خبر داد، زبان مردم مدينه همواره در گفتگوى شهادت حسين عليه السّلام حركت مى كرد، و آنها با نظر عظمت به حسين عليه السّلام مى نگريستند، و مقدمش را گرامى مى داشتند.
تا اينكه معاويه پسر ابو سفيان در سال ۶۰ هجرى از دنيا رفت و يزيد (كه لعنتهاى خدا بر او باد) نامه اى براى فرماندار مدينه وليد بن عتبه نوشت، كه معاويه فلان وقت از دنيا رفت، به تو فرمان مى دهيم كه از همه مردم مدينه به خصوص از حسين عليه السّلام براى خلافت من بيعت بگير، و اگر حسين عليه السّلام از بيعت كردن سرباز زد، با شمشير گردنش را بزن، و سر بريده اش را نزد من بفرست.
🔸مشورت وليد با مروان
▫️وليد مروان را به حضور طلبيد تا در اين مورد با او مشورت كند، پس از آنكه براى مروان نامه يزيد را خواند، و بيعت گرفتن با حسين عليه السّلام را مطرح كرد، مروان گفت: حسين عليه السّلام هرگز بيعت با يزيد را نمى پذيرد، اگر من به جاى تو بودم گردنش را مى زدم.وليد (كه نسبتا آدم خوش نفسى بود) گفت: «اى كاش من به طور كلّى لباس هستى نمى پوشيدم، تا اين پيشنهاد را نشنوم.»
🔸پاسخ شديد امام حسين عليه السّلام به مروان..
▫️ صبح آن شب امام حسين عليه السّلام از خانه بيرون آمد تا خبر تازه اى بشنود، مروان با آن حضرت ملاقات كرد و به امام گفت: «من خير خواه تو هستم، از من پيروى كن تا نجات يابى.»
امام حسين عليه السّلام فرمود: سخنت چيست؟ بگو تا بشنوم.
مروان گفت: «من به تو امر مى كنم تا با امير مؤمنان يزيد بيعت كنى، اگر چنين كنى براى دنيا و آخرت تو بهتر است.»
امام حسين عليه السّلام فرمود:
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ، و على الاسلام السّلام......
، همه ما از خداييم و به سوى او بازمى گرديم، اگر با يزيد بيعت كنم بايد آخرين وداع را از اسلام بنمايم، زيرا اسلام به رهبرى مانند يزيد گرفتار شده، و من از جدّم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم شنيدم میفرمود:
عهده دارى خلافت بر دودمان ابو سفيان حرام است.
بين امام حسين عليه السّلام و مروان سخن به دراز كشيد و سرانجام مروان در حالى كه به شدّت ناراحت و خشمگين بود از امام جدا شد.
◀️ ادامه دارد...
📚لهوف، مولف : سید بن طاووس
@Etr_Meshkat