فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
شب نهم https://eitaa.com/JAVALDUZ
السلام علیک یا ابوالفضل العباس 🌴علقمه موج شد، عكسِ قمرش ریخت به هم دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم 🌴تا كه از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشك گیسویِ دختركِ منتظرش، ریخت به هم 🌴تیر را با سرِ زانوش كشید از چشمش حیف از آن چشم، كه مژگانِ ترش ریخت به هم 🌴خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش كرد او كه افتاد زمین، دور و برش ریخت به هم 🌴قبل از آنیكه برادر برسد بالینش پـدرش از نجف آمد، پدرش ریخت به هم 🌴به سرش بود بیاید به سرش ام بنین عوضش فاطمه آمد به سرش ریخت به هم 🌴كِتف ها را كه تكان داد، حسین افتاد و دست بگذاشت به رویِ كمرش، ریخت به هم 🌴خواست تا خیمه رساند، بغلش كرد، ولی مادرش گفت به خیمه نبرش، ریخت به هم 🌴نه فقط ضرب عمود آمد و ابرو وا شد خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم 🌴تیر بود و تبر و دِشنه، ولی مادر دید نیزه از سینه كه ردّ شد، جگرش ریخت به هم 🌴به سرِ نیزه ز پهلو سرش آویـزان بود آه با سنگ زدند و گذرش ریخت به هم @JAVALDUZ