فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
هو الحی 💐 🔺یکی از مریدان #حسن_بصری ؛ عارف بزرگ ؛ در بستر مرگ استاد از او پرسید : 👈"مولای من! استاد
▪️▪️▪️ادامه ماجرای حسن بصری عارف بزرگ .... 🍃"نفر دوم که بود ؟ " 🔺استاد دوم بود ، می خواستم از آب بنوشم ، که آن سگ از راه رسید! او هم تشنه بود . ☝اما هر بار به آب می رسید ، دیگری را در آب می دید ؛ که البته چیزی نبود جز . 🔺سگ می ترسید ، عقب می کشید ، واق واق می کرد. ▪️همه کار می کرد تا از با آن سگ دیگر کند. ☝اما هیچ اتفاقی نمی افتاد . 😑سرانجام ، به خاطر بیش از حد ، تصمیم گرفت با این مشکل روبرو شود و را به داخل انداخت ؛ و در همین ، -دیگر_محو_شد!!! ادامه دارد ... https://eitaa.com/JAVALDUZ