بزرگی سی سال مرتب استغفار کرد.
مریدی گفت : چرا این همه استغفار می کنید؟
ما که از شما گناهی ندیدیم ...
جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمدالله نابجاست!
روزی خبر آوردند ، بازار بصره آتش گرفته.
پرسیدم حجره من چه شده؟ گفتند حجره شما نسوخته؛ گفتم الحمدلله
معنی آناین بود که مال من نسوزد، مال مردم ارتباط به من ندارد!
آن الحمدلله از رویخودخواهی بود نه از روی خدا خواهی.
چقدر ما از این الحمدللهها گفتیم و فکر کردیم که شاکر هستیم؟