معــ🌷﷽🌷ـــ۱۷ـبر 🌹 خاکریز خاطرات (سلاح و قرآن) در جبهه‌ی گیلانغرب بودیم که خبر دادند امام جمعه شهر مقاوم گیلانغرب برای دیدار رزمندگان و گفتن خدا قوت آمده است. ایشان به سنگر ما هم آمدند. در جمعی که بودیم سن و سال من از همه کمتر بود. امام جمعه بعد از دیده بوسی و احوال پرسی با بچه‌ها رو به من کرد و گفت: « بسیجی دلاور! چگونه با دشمن می‌جنگید؟» من بدون مکث اسلحه و قرآن را برداشتم و در یک دست اسلحه و در دست دیگر قرآن را گرفتم و گفتم: 《با سلاح و قرآن》 وقتی این حرکت من را دید برایم دعا کرد. یکی از بچه‌ها هم عکسی به یادگاری از این صحنه گرفت. 🎤 راوی: حاج محمدرضا زنجانی 🌸🌼🍃🌷🍃🌼🌸 🌹سلامتی جانباز عزیز ۷۰ درصد "حاج محمدرضا زنجانی" صلوات🌹 https://eitaa.com/mabar17