شروع آشنائی با شهید نواب و ازدواج بهنگام ملاقات سیدمجتبی میر لوحی (نواب صفوی) با شاه در 1326 ، برای تخفیف در حکم سید مهدی هاشمی که ظاهرا پدرش اهل علم و روحانی بوده و‌به اتهام همکاری با توده‌ای‌ها محکوم به اعدام شده بود ، و گفته شده بود ابراز ندامت و توبه کرده است ، به طور تصادفی، با آقای سید علی نواب احتشام رضوی فرزندسید عبدالکریم نواب التولیه رضوی سرکشیک دوم آستان قدس رضوی ، از مبارزان دوره‎ی رضا شاه پهلوی و پیشوایان نهضت مقدس خراسان درواقعه اسفناک مسجد گوهرشادمشهد که او نیز قصد ملاقات با شاه را داشت ( گویا محمد رضا پهلوی بقصد ‌دلجوئی از ایشان بابت تعدیات و ظلمهای پدرش رضا شاه معدوم ا ز ایشان دعوت بعمل آورده بود ) ، رو به رو می‌شود. از آن جا که نواب، بیش‌تر مصاحبه‌های آقای سید علی نواب احتشام رضوی را درباره‎ی واقعه‎ی گوهرشاد در مشهد، که خود در آن نقش فعالی داشت، در روزنامه‎ی پرچم خوانده بود ، تا حدودی از شخصیت ایشان شناخت داشت. لذا در همان سال از دختر ایشان، خانم نیّرة السادات احتشام رضوی متولد ۱۳۱۲( که در زمان ازدواج ۱۴ ساله و شهید نواب ۲۳ ساله بودند ) ،خواستگاری نمود ، مراسم ازدواج در قم، در بهمن 1326در محضر علمای بزرگی چون آیت‎الله سیدمحمدحجت کوه کمره‌ای (از مراجع ثلاث قم بعد رحلت آیت الله حائری) و آیت‎الله میرزا محمد فیض انجام گرفت و ازدواج آن‌ها خیلی ساده برگزار گردید. اگر چه تا زمان شهادت نواب در سال 1334 هشت سال از زندگی مشترک وی با همسرش می‌گذشت، به دلیل این که نواب اغلب اوقات در سفرهای تبلیغی و ارشادی، زندان و مخفیگاه‌ها به سر می‌برد، کل زندگی واقعی او با همسرش به طور میانگین شاید به بیش از یک سال هم نرسید. ازشهید نواب سه دختر بجای مانده است ، به نام‌های فاطمه، زهراوصدیقه پدربزرگشان که بعداز شهادت پدر کفالت آنان را بر عهده داشت اسم فرزند آخررا معصومه گذاشته بود اما چون شهید نواب اسم صدیقه را دوست میداشت همسرشان اسم ایشان را صدیقه گذاشتند . فاطمه دختر بزرگ در تاریخ 29/2/1329 متولد شد و در زمان شهادت پدر پنج ساله بود، همسر ایشان سیدابوالحسن فاضل رضوی( خواهر زاده نواب احتشام رضوی و پسر عمه مادرش) دراوائل جنگ تحمیلی در تنگه حاجیان بشهادت رسید. زهرا به هنگام شهادت پدرش، دو ساله بود وی بامرحوم محمدثابت القول یزدی( از بستگان مادرش واز مسئولان متعهد قوه قضائیه بندر عباس )ازدواج کرد که چندی پیش ایشان نیز به رحمت ایزدی پیوست . فرزند سوم صدیقه نیز که چهار ماه پس از شهادت نواب به دنیا آمده بود،( یعنی در زمان شهادت نواب ، همسرایشان پنج‌ماهه باردار بوده است ) بعدها به ازدواج فرزند مرحوم سید علی ضیایی، از مبارزین انقلابی و مذهبیون متعهد هوادارعلماء مجاهدو شهید نواب صفوی درمشهدبنام ( سید محمود ضیائی) در آمد. همسر شهید نواب ، چندی پس از مدتی از شهادت شهید نواب ، برای صیانت و حمایت از فرزندان آن شهید عالیقدر و بخاطر مشکلات و سختی های فراوان زندگی و تربیت آنان ‌، به ازدواج پسر عمه بزرگ خویش مرحوم سید علیرضا فاضل رضوی (خواهر زاده نواب احتشام رضوی) درآمد. حاصل این ازدواج نیزدو فرزند پسر بنامهای سید حجةالسلام سید محمد باقر( امیر) فاضل رضوی و سید مجتبی فاضل رضوی و دو فرزند دختر بنامهای مریم سادات و نرگس سادات فاضل رضوی می باشند . همسرشهید نواب در باره زندگی با آن شهید بزرگوار در مصاحبه ای گفته اند : با شهید نواب 8 سال زندگی کردم همه لحظات آن 8سال خاطره است. من وقتی ازدواج کردم به‌زعم خودم برای شهید نواب سرباز بودم و به آن افتخار می‌کردم. من یک سرباز ازخودگذشته بودم. در این 8 سال من در شهر تهران مخفی بودم و هر دو روز یک بار یکی از فدائیان اسلام می‌آمد دنبال من و در تاریکی شب می‌رفتم ملاقات شهید نواب، من شیفته شهید نواب بودم نه مثل یک همسری که همسرش را دوست دارد بلکه مثل یک سربازی که مطیع فرمانده‌اش است و نمی‌خواهد فرمانده‌اش کوچک‌ترین آسیبی ببیند . من به شهید نواب یک طوری عشق می‌ورزیدم که حاضر بودم خودم و بچه‌هایم را کنار دیوار ببندند و تیرباران کنند ولی نواب این شخصیت موثر برای جهان اسلام زنده بماند، نواب صفوی یکی ازشخصیت‌های بزرگ جهان اسلام است. شخصیت و عظمت روح نواب برایم دارای اهمیت بود و راضی بودم که من و بچه‌هایم به جای نواب شهید شویم تا نواب زنده بماند چرا که وجود نواب برای اسلام مفید و سودمند بود. همه نکات اخلاقی نواب ویژه و فوق العاده بود و همین موضوع سبب شده بود که حجب و حیایی فراتر از رابطه زناشویی با نواب داشته باشم. در همه دوران زندگی زناشویی هیچ وقت کوچک‌ترین تقاضایی از نواب نکردم و همیشه به پدرم می‌گفتم که مرا به سرباز امام زمان (عج) داده‌اید و به همین دلیل هم شما بعضی از کارهای مرا به جای نواب باید انجام بدهید ، پدرم نیز با افتخار و با میل این کارها را انجام می‌داد و راضی نمی‌شد که نواب به خاطر امورا