🌹
خاطره امام خامنهای از مجروح شدن دستشان تا به دنیا آمدن دخترشان
♦️دست من آن اول که فلج شد، بخاطر حادثه ترور، تا مدتها این دست اصلا حرکت نمی کرد و ورم داشت. بعد به تدریج دیدم که یک کمی از شانه حرکت میکند.
♦️دکتر به من گفت وقتی راه میروم، دستهایم را بطور طبیعی حرکت بدهم. من همین کار را کردم، دامنه حرکت بیشتر شد. بعد یواش یواش دیدم میتوانم دستم را خم کنم از آرنج.
♦️در همان اوقات، خدای متعال یک فرزند دختری به ما داد که به من خیلی انس داشت
♦️ زیاد سراغ من می آمد دفتر ریاست جمهوری، من بغلش میگرفتم. یواش یواش دیدم با این دست هم میتوانم بغلش بگیرم.
♦️دکترم یک روز دید که با این دست بغلش گرفتهام، خیلی تشویق کرد! گفت این بچه دست تو را خوب میکند! وقتی از روی محبت این بچه را بغل میگیری، همین باعث میشود سنگینی اش را تحمل کنی. همینطور هم شد. بغل میگرفتم، میآوردم و میبردم، بعد یواش یواش این دست قوت پیدا کرد
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e